اسپویل پوست شیر لو رفت داستان درز کرد همه چیز زیر سر صدرا است

اسپویل پوست شیر

صدرا را در پوست شیر کوهستانی صدا می زنند اما در قسمت چهارم فصل اول سریال پوست شیر در برگه بازجویی پلیس آگاهی؛ صدرا فامیلی خود را عبداللهی نوشت.

از آن طرف هم فامیلی رضا پروانه در سریال پوست شیر؛ عبداللهی می باشد. با توجه به اینکه روی پرونده پزشکی رضا پروانه نام فامیلی وی عبداللهی درج شده بود؛ آیا بین رضا پروانه و صدرا نسبت خویشاوندی وجود دارد؟

اسپول پوست شیر داستانی که توسط یکی از بازیگران این سریال لو رفته است و پایان سریال پوست شیر را توضیح داده است این بازیگر که نامش نخواست فاش شود گفته است همه این اتفاقات زیر سر رضا پروانه بوده که سالهای دور با نعیم دشمنی داشته است و حالا خود را در پوست شیر نشان داده تا بتواند اعتماد نعیم را به خود جلب کند سر آستین راکب موتورسیکلت که به ساحل در اتوبان شلیک کرد همان کاپشنی بوده که به جای پروانه در طول سریال پوشیده است.

صدرا مشکوک است

از آنجایی که نعیم پوست شیر به همراه صدرا و دو بازیگر اصلی دیگر این فیلم موفق به پیدا کردن مخفیگاه دزد ساحل در پوست شیر شدند تا ثانیه های آخر که با مرگ ناباورانه ساحل توسط فردی که احتمال میرود همان آدم ربای مرموز سریال باشد، بیننده مدام درحالت هیجان به‌سر می برد و این هیجان در انتهای این قسمت حتی با خشم کاربر هم همراه شد و کشته شدن بازیگر نقش ساحل پوست شیر، اینطور که پیداست چندان برای دنبال کنندگان این اثر خوشایند نبوده.

داستان پوست شیر لو رفت

صدرا از همان اول مشخص بود نقشه ای زیر سر دارد در قسمت های ایتدایی سریال زمانی که ساحل با پدرش به شمال رفته بود صدرا هم به شمال رفت و بعد از اتفاقاتی که برای ساحل رخ داد در یک کافه خود را از چشم مادر ساحل مخفی کرد!

برخیها که می‌گفتند بهزاد می‌تواند یا نمی‌تواند قاتل باشد توجه کردم. یک مورد بین همه مشترک بود. همه باور دارند که اگر بهزاد (بابک کریمی) قاتل است، آگاهانه ساحل را انتخاب کرده. برای همین متوسل به تئوری انتقام شده‌اند.

-تا پایان قسمت دوم در فصل دوم، از چند مظنون اصلی در این پرونده می‌شنویم که فردی آن‌ها را از طریق تلفن عمومی اجیر می‌کرده پول را به صورت ناشناس به آن‌ها می‌داده و این افراد در زمان ارتکاب جنایت، همدیگر را نمی‌شناختند و حتا آن فرد اصلی را هم هیچ وقت ندیدند. این مسئله نشان می‌دهد آن شخص در زمان جنایت با این افراد نبوده و شاید فقط از راه دور نگاه می‌کرده، شاید بعد از انجام جنایت به محل می‌رفته، شاید به دیدن فیلم جنایت اکتفا می‌کرده تا ردی از خودش به جا نگذارد.

اسپویل پوست شیر لو رفت

آنجا که صدرا از همسر نعیم هنگام تعقیب پرسید که چطور رد ساحل را زدند لیلا گفت ماشین طرف را همانجا جریمه کرده اند و صدرا به شدت جا خورد و چهره مشکوک به خود گرفت.

کاربری میگوید یه ذره باید منطقی تحلیل کرد اولا کسی که گلوله میخوره از دهنش خون به حجم زیاد بالا نمیاد این یک مورد دوم اینکه اگر دقت کنید پشت سر ماشین نعیم ماشین پلیس بود پس به همین راحتی نیست موتور سوار بیاد و شلیک کنه و کشک مورد بعدی اینکه به نوع اسلحه فرد موتور سوار دقت کنید اسلحه طبیعی نیست گویا و اینکه تیمی که ساحل رو گروگان گرفته بودن اینقدر نوب و بی تجربه نیستن ک جلوی ماشین پلیس اینکارو کنن چونکه به راحتی با دوربین ها و پلاک موتور میشه پیداش کرد…

واکنش ها

در قسمت های ابتدایی فصل اول زمانی که پلیس صدرا را به عنوان مظنون دستگیر کرد نویسنده سریال سعی کرد داستان را به گونه ای بنویسد که پلیس او را رها کند تا صدرا به سراغ نعیم و رضا پروانه برود و آنها را همراهی کند تا از رسیدن به ساحل و راز مخفی شده دور کند.

فقط ابهام این فرضیه اینجاست که چرا صدرا برای پیدا کردن صمد به قهوه خانه رفت و بنزین بر روی خود ریخت تا بتواند افراد درون قهوه خانه را بترساند و آدرس صمد را به دست اورد .

قطعا همه نقشه ها را صدرا طراحی کرده است و اینکه صدرا در برخی از قسمت ها به عنوان دلسوز و عاشق نمایش داده میشد از سوتی های سریال است که در وسط داستان سعی کرده قاتل را عوض کند تا پیش بینی مخاطبان اشتباه از آب دراید.

به نظر ما سریال پوست شیر از همانجا که نریمان توسط نعیم و رضا پروانه دستگیر شد پایان پیدا میکرد اما نویسنده و کارگردان با توجه به استقبال مخاطبان ا این سریال؛ داستان را ادامه دادند و به همین دلیل است که ابهامات زیاد بوده و داستان پیچ پیدا کرده است.

کاربری میگوید:

این سریال من رو یاد ترکیبی از فصل های اول Fargo و true detective می اندازه.

شهاب حسینی به طرز عجیبی شبیه متیو مک کانهی رفتار می کنه. با قتلی مواجه هستیم که شبیه همون قتل هاست.

تو اون سریال هم احساس می کنند قاتل رو گرفتند اما وسط سریال می فهمند که داستان قتل ها خیلی جدی تر است.

بنابراین یا این سریال شبیه true detective هست که پشت قتل های درختی یک گروه عجیب هستند (البته به واسطه بسته بودن شرایط سینمای ایران، خیلی محدودتر) یا شبیه Fargo هست که کینه قتل ساحل مال یه آدم ضعیفه که هیچ کسی فکرش رو نمی کنه اما خورده به پست یه قاتل حرفه ای و اون انتقام اش رو داره از نعیم می گیره.

نظر کاربران

آریانا اینگونه می نویسد:

توی همین قسمت دقیقا اشاره شد که یه جاسوس توی پلیساس
زمانی که مشکات خبر پیدا کردن ساحل رو داد
از ساعتها قبلش تو صحنه ی جرم بود خودش… یعنی قاتل اونجا نرفت دیگه
اون آدم بدون اینکه حتی برگرده به اون خونه متوجه شد ساحل نیست
خب حالا فرد مشکوک کیه؟ همون کسی که مشکاتو لو داد به خاطر اینکه گذاشت نعیم در بره
به نظرم اصلا منطقی نیست که صدرا (ص) رو توی دزدیدن ساحل مقصر ببینیم به حداقل ۲ دلیل
۱ نگاه های ساحل به صدرا توی این قسمت
۲ خودشو برای آدرس خواست آتیش بزنه صدرا، مگه میشه اینا همش تظاهر باشه!
رضا پروانه هم که نفسای آخرو میکشه و بعیده که این کارا ازش سر بزنه، این یارو رگشم برا نعیم میده
زندون تنو رها کن ای پرنده پر بگیر…ساحل مرد خواب و اینام نیست
کارگردان از نظر من با پیدا کردن ساحل اتفاق مهم سریالو رقم زد توی این قسمت ،بعدش با کشتنش اتفاق بزرگتری رو رقم زد یعنی دو اتفاق که مخاطب میتونست واسه هر کدومش چند قسمتی رو قفل باشه همه رو یه جا گذاشت و اینکار هیجان انگیز بود اما مهم ترین مهره های بازی خودشو یه جورایی سوزوند و با اینکار کار خودشو سخت کرد و برای سر پا کردنش باید خیلی بیشتر مایه بذاره…

شهاب از قم:

پوست شیر و قلب پرنده ؛؛؛؛ استعاره از یک انسان در ظاهر قوی با قلب بسیار رئوف و مهربان هست ؛؛؛
قلب پرنده ؛؛؛ یعنی دل نازک دل رحیم ؛؛ کسی که در باطن دل رحم و مهربون و دردمنده ولی در ظاهر مجبوره خودش رو قوی تر از اونچیزی که واقعا هست نشون بده بخاطر حمایت از عزیزانش .
مثل یک مادر
پس اشتباه معنی نکنید و بخاطر کلمه پوست شیر نروید سراغ رضا پروانه
رضا نمونه یک انسان باشرفه در این عصری که اینجور رفاقت ها دیگه پیدا نمی شه
اما قاتل کیه ؛؛؛؛ قتلی در کار نیست ….این یک تله از طرف مشکات برای به دام انداختن گروگانگیره
برای بهم زدن معادلات اونها
اما گروگان گیر کیه ؟
بهتون نمی گم یعنی این هفته نمی گم ولی هفته دیگه تو این سایت بهتون می گم
شاخ در میارید از تعجب ….

 

نظر حسین

کار رضا پروانه هست چون تو قسمت ۲ فصل ۳ وقتی ساحلو از بیمارستان برمیگردوندن خونه رضا پروانه تو راه زنگ زد و پرسید ساحل اونجاست بعد با موتور امد کشتش
ولی کسی میدونه ع و س مخفف چیه؟
تو جایی که ساحلو نگه میداشتن یه حلقه پیدا کرد شهاب حسینی که روش ع و س بود.

حواشی

فاطمه: اونجا که لیلا ساحلو تو رفلکس آینه دید و صداش زد از هیجان بلند شدم از جام اونجا که با نعیم بغلش کردن دستمو جلو دهنم گرفتم و اونجا که صدرا پشت در افتاد رو زمین و اشک شوق ریخت اشکم درومد ولی اون نگاه حسرت‌بارِ مشکات آخر همه حسای خوب بود

هوری: ماهم همراه نعیم زجرکش شدیم جیگرمون کباب شد،حق این مرد نبود که اینهمه سختی کشید برای پیدا کردن دخترش

علامت ۹: خییلی این قسمت پوست شیر نفس گیر بود.من روانی شدم. انقدر دهنمو در گیر کرد که اشتباهی قندون گذاشتم یخچال… فکر کنم دیگه باید پوستر رضا پروانه رو بزنیم دیوار اتاقمون. دم عوامل و بازیگراش گرم

مونا: واااااقعا دیگه مسخرشوووو در اوردن روان نمونده برام این دیگه چ فیلم ساختنیه واقعا که

تینا: خیلی بد بود این قسمتش خیلی بد ! جیغ زدم گریه کردم و اعصابم به هم ریخت

حمید: پوست شیر واقعا سریال باکیفیت و قابل احترامیه. یادم نمیاد سریال ایرانی پلیسی دیگه‌ای داشته‌ باشیم که در فصل سوم چنین نفسگیر و ملتهب باشه.  دم برادران_محمودی گرم

ابوالفضل: ساحل کل خانواده با متادون سرپاییم وای ب حالت مرده باشی

لیلی: کاش هیچ وقت دستم به برادران محمودی نرسه.

شوک وحشتناک پوست شیر به تماشاگران

قسمت جدید سریال پوست شیر (قسمت دوم از فصل سوم) پخش شد و اتفاقات رخ داده در این قسمت سریال واکنش‌های متفاوتی را در میان مخاطبان بوجود آورده است.

برای خوانندگانی که سریال پوست شیر را ندیده‌اند و در آینده می‌خواهند ببینند، و یا علاقمندانی که هنوز موفق به دیدن این قسمت آخر نشده‌اند توصیه می کنم ادامه این نوشتار را نخوانند چون به قول معروف خطر اسپویل وجود دارد (لو رفتن داستان)، بخشی از اتفاقات سریال مورد بررسی قرار می‌گیرد که بهتر است بیننده درباره آن هیچ اطلاع و خبری نداشته باشید.

به احترام مخاطبان و لذت بردن از یک مجموعه نمایشی دوباره تاکید می‌کنم علاقمندان و مخاطبانی که سریال را تا قسمت دوم از فصل سوم «پوست شیر» دیده‌اند ادامه این متن را مطالعه کنند.

در قسمت دوم فصل سوم اتفاقی که رخ داد این است که عاقبت ساحل (دختر نعیم) پیدا شد، ابتدا تصور بر این بود که ساحل کشته شده و بعدتر متوجه شدند که او زنده است و ربوده شده است، بعد از دنبال کردن سر نخ‌ها از ۲ مسیر جداگانه توسط پلیس (محب مشکات) و پدر ساحل در نهایت مشکات و نعیم همراه با لیلا (مادر ساحل) و صدرا (پسر علاقمند به ساحل) او را در خانه باغی که زندانی شده بود پیدا کردند.