10 انشا در مورد روز دختر
در تقویم روز تولد حضرت معصومه خواهر امام هشتم امام رضا علیه السلام را روز دختر نامیدهاند.
بدنه:ما دختران ایران افتخار میکنیم که این روز را به اسم ما نامیدهاند.
در همه نقطههای شهر جشن حضرت معصومه و روز دختر میباشد.
در این روز بسیار دختران شاد و خوشحال هستند و شیرینی پخش میکند. اگر اندکی فکر کنیم میفهمیم که دلیل نامیدن روز دختر در روز تولد حضرت معصومه چه میباشد این که آن را الگوی خویش قرار بدهیم و درباره فعالیتها و اعمال او تحقیقات بیشتری کنیم.
دختر روشنایی خانه و نور چشم والدین میباشد. دختر در قلب پدر و مادر جای دارد. روز دختر را در تمامی نقطههای دنیا گرامی میدارند.
روز جهانی دختر در تاریخ ۱۱ اکتبر میباشد. ما ایرانیها نیز ۱۱ اکتبر را جشن میگیریم و اینکه روز ولادت حضرت معصومه را نیز جشن میگیریم.
اگر بخواهیم بیان کنیم که شهر قم بدون حضرت معصومه صلح و صفایی ندارد، پس هیچ خانهای بدون دختر نیز صلح و صفا نخواهد داشت.
نتیجه: روز دختر را به دلیل دختران و به دلیل ولادت حضرت معصومه جشن میگیریم. این روز یک روز بسیار مهم و عزیز میباشد که به دختران ثابت میشود که بسیار با ارزش و مهم میباشند و بایستی به خود افتخار کنند
انشا زیبا درباره روز دختر
مقدمه انشا: روز دختر یک روز بسیار قشنگ و زیبا میباشد و دختر نیز از آن زیباتر.
اگر دختر وجود نداشت، هیچ گلی نمیرویید. دختر به وجود آمده که مهربانی کند. به آن صورت برای عروسک خود مادری میکند که گویا هزاران سال میباشد، که مادر است.
خانه بدون دختر هیچ صفایی ندارد. گویا تاریک و خاموش میباشد.
دختر چشم و چراغ خانه است. او همانند گلی میباشد که خانه را خوشبو میکند. بایستی قدر دختر را بدانیم و آنان را در روز دختر که به اسم دختران نامیده شده است بیشتر گرامی بداریم.
برای آنان هدیههای با ارزش خریداری کنیم و با این گل ها ی زیبا به نحو احسنت رفتار کنیم. مقام دختر به آن اندازه با ارزش و بالا میباشد، که سوره کوثر بر حضرت محمد وحی شده است. ای محمد بگو چه فردی ابتر میباشد. چه فردی تنها مانده است. حضرت محمد با داشتن یک دختر به اسم حضرت فاطمه تنها نماند.
انشا جذاب روز دختر چیست
مقدمه انشا: دختر از آن ایامی به حساب میآید که تقویم خانه را راست قامت نگاه میدارد. در واقع فقط یک روز در تقویم روشن و نورانی میباشد و آن روز هم روز دختر میباشد.
یک روز تقویم کوچکی در کنار ساعت روی میز برادرم بود و لبخند میزد تا اینکه به یک باره آهنگی به صدا درآمد و همه اتاق به طور حیرت آوری محو مشاهده آن شدند. ساعت روی میز مغرورانه به وی نگریست و گفت: برای چه امروز آهنگ پخش میکنی؟ مگر از یاد بردهای کار تو چیست؟ تو ساکت میمانی تا اگر فردی بخواهد درباره تاریخ چیزی بداند شاید به تو نگاهی کند.این من هستم که مامور میباشم، برخی از ساعات شبانه روز را یادآوری نمایم. ولی تقویم افزود: هیچ یک از ساعات شبانه روز بر دیگری ارجحیت ندارد. ولی این ایام من میباشند که یکی از یکی زیباتر و با ارزشتر میباشد. یک گلدان که با فاصله از آنها به صحبتهای آن دو گوش فرا میداد و افزود: مگر امروز چه روزی میباشد؟ تقویم افزود: امروز روز دختر میباشد. همان که روشنترین روز از ایام من است. تقویم در دنباله آن صدای موزیک را بالا برد و گلدان با خوشحالی دست میزد. همه اتاق خنده بر روی لبانشان بود و شادی میکردند.
حتی ساعت نیز عقربههای خود را بالا انداخت و زیر موزیک تقویم یک آهنگ آرام پخش نمود.