زهرا جلیلیان دانشجوی نخبه دانشکده برق تهران بود 13 آذر ماه سال گذشته فوت کرد ماجرای کشف جسد و خودکشی زهرا جلیلیان دانشجوی دانشکده برق تهران در ۱۳ آذر ۱۴۰۱ در دانشکده فنی دانشگاه تهران که خودش را از طبقه اول به پایین پرت کرد و پس از انتقال به بیمارستان بر اثر جراحات وارده درگذشت حسابی سروصدا کرد و جنجالی شد.
حرف و حدیث های زیادی درباره مرگ او وجود دارد ابتدا گفته شد که او خودکشی کرده است اما پزشکی قانونی بررسی هایی که انجام داد اعلام کرد مرگ این دختر جوان خودکشی نبوده و احتمال قتل او وجود دارد. او مقاله ای را نوشته بود که به شدت ایمان داشت جایزه جهانی به دست خواهد اورد و با یکی از استادان دانشگاه بر سر آن مجادله داشت.
زهرا جلیلیان کیست بیوگرافی زهرا جلیلیان دانشجوی دانشکده برق تهران و علت خودکشی زهرا جلیلیان چه بود؟
زهرا جلیلیان کیست بیوگرافی
زهرا جلیلیان دانشجوی دانشگاه صنعت برق و کامپیوتر چند روز پیش خود را از طبقه اول دانشگاه به پایین انداخت و متاسفانه در گذشت.
گفته می شود به دلیل مخالفت استاد راهنما با حذف نام یکی از افراد در مقالهاش به بحث و جدل پرداخته و در نهایت به علت فشار روانی تصمیم می گیرد که خودکشی کند.
او به استاد راهنما درباره این موضوع هشدار داده بود که اگر با تصمیمش مخالفت شود اقدام به آسیب رساندن به خودش میکند و در نهایت هم این اتفاق افتاد و خود را از طبقه اول دانشگاه به پایین پرت کرد.
همچنین ببینید:
- علت خودکشی حسین زرینجویی بازیگر لرستانی مشخص شد
- فیلم حادثه خودکشی ایستگاه مترو کرج پاهای زن 50 ساله قطع شد
بعد از اقدام به خودکشی بلافاصله خانم جلیلیان به بیمارستان منتقل شد اما در نهایت بر اثر جراحات وارده به سرش جان خود را از دست داد البته رسانه های معاند سعی کردند که از این اتفاق برداشت سیاسی کنند.
درباره اینکه نام چه کسی قرار بوده ا مقاله او حذف شود مشخص نیست اما چیزی که مشخص است مخالفت این دانشجو و استاد راهنما بوده است استاد راهنما می گوید من فکرش را نمی کردم که این دانشجو چنین تصمیمی را بگیرد و اقدام به خودکشی کند.
ماجرای خودکشی
حادثه ای که در ۱۳ آذر ما رخ داده است این خانم دانشجوی مقطع دکترای برق دانشگاه فنی تهران بود که بعد از خودکشی مورد عمل جراحی قرار گرفت اما در نهایت فوت کرد.
استاد راهنما درباره مقاله منتشر شده می گوید هفته گذشته ما پیش مقاله ای را به ژورنال ارسال کردیم که حاصل تحقیقات این خانم بود که در طی چهار سال درباره آن گزارش تهیه کرده بود که بسیار کار ارزنده ای به شمار می آمد نویسنده دوم که یکی از نویسندگان مقاله بود اکثر پردازش های تئوری را انجام داده بود و با همکاری خانم جلیلیان کار را جلو برده بودند من قبل از این مسئله خوشحال بودم که حتی کیک خریدن و به این خانم گفتم این روزها بهترین روزهای زندگی من است اما گویا بین خانم جلیلیان و نویسنده دوم اختلافاتی پیش آمده بود.
نویسنده دون مدعی بود خانم جلالیان از مقاله او سوء استفاده کرده است و خانم جلالیان نیز از این اظهارات او ناراحت شده و من گفتم باید جلسه بگذاریم و مشکل را حل کنیم چرا که نویسنده دوم هم کمک زیادی کرده بود و نمی توانیم از زحمات او چشم پوشی کنیم.
اما خانم جلیلیان دوباره بعد از چند روز مخالفت کرد و گفت اسم من را حذف کنید این مقاله اصلاً بدون من باشد بهتر است و به صورت ناراحت و عصبانی از اتاق خارج شد که بعد از دقایقی شنیدیم خود را از طبقه اول به پایین پرت کرده است.
استاد راهنما می گوید مقاله ارسال شده بود و مشکل را حل کرده بودیم اما نمیدانم چرا به یکباره خانم جلیلیان تصمیم گرفت که مجدداً اسم نویسنده دوم در مقاله نباشد و با آن مخالفت کرد.
اظهارات خانواده زهرا جلیلیان
فرارو نوشت مادر زهرا گفت «دخترم ۳۲ سال داشت. فرزند سوم خانواده و بسیار باهوش بود. چندین بار از نقاط مختلف دنیا پیشنهاد همکاری داشت. منتها زهرا دوست نداشت برود و همیشه به ما میگفت؛ میخواهم در ایران بمانم و به کشورم خدمت کنم. رشته دخترم در دانشگاه فیزیک بود. تا اینکه تصمیم گرفت رشته تحصیلیاش را تغییر دهد.»
برادر زهرا: «خواهرم در رشته نانوفیزیک درس میخواند، اما تصمیم گرفته بود در کنکور دکترا رشته نانوالکترونیک شرکت کند.»
مادر زهرا: «یک دفعه دیدیم بدون اینکه وقتی برای مطالعه بگذارد، دفترچه مربوط به آزمون دکترا را پر کرد و در کنکور شرکت کرد. بعد هم با رتبه یک در مقطع دکترای دانشگاه تهران قبول شد و برای مصاحبه به تهران رفت. از آن مصاحبه هم سربلند بیرون آمد، اما نمیدانیم چرا شبانه (نوبت دوم) رتبه آورد.
بعد از یکسال دوباره کنکور شرکت کرد. میگفت؛ نمیخواهم شهریه بدهم، خیلی از دانشجویان رتبهشان از من پایینتر است و روزانه قبول شدند. برای همین دوباره سال بعد در کنکور شرکت کرد. اینبار هم رتبه یک را کسب کرد و با معدل ۱۹ و ۵۸ صدم دروس عمومی دکترا را به پایان رساند. فقط تصویب مقالهاش مانده بود. سیزده بار او برای مقاله زهرا موضوع داد و اواسط کار به دخترم میگفت؛ نه! من این را قبول ندارم. این در حالی بود که دخترم مقاله را پیش برده بود و به نتیجه رسیده بود.»
برادر زهرا: «مقالههایی که دانشجویان دیگر نمیتوانستند کار کنند را به زهرا میداد تا او نقاط کور مقاله را پیدا کند. وقتی نقاط کور را پیدا میکرد، مقاله را از او پس میگرفت و دوباره موضوع جدید میداد.»
مادر زهرا: «تا بار سیزدهم! بار سیزدهم زهرا برای شکایت سراغ رییس دانشگاه رفت. بعد شروع کرد به کار کردن روی مقالهای که به او پیشنهاد کرده بودند. قصد داشت مقالهاش را برای ژورنال nature communications سابمیت (ارسال) کند.»
برادر زهرا: «مقالهای که باعث این اتفاق شد. استادش به او گفته بود؛ موضوعی که میخواهی روی آن کار کنی، موضوع خطرناکی است. تا جایی که زهرا هم خطر را درک کرده بود و روزهای قبل از حادثه با اسنپ به خوابگاه و دانشگاه رفت و آمد میکرد. خواهرم در عرض ۹ ماه با دستگاه و ترانزیستوری که خودش اختراع کرده بود، پروژه را به نحو احسن به اتمام رساند.
عنوان مقاله هم «کشت مواد آنتیموان» بود. مقالهای که سر آن توافق کردند تا در اواسط کار تغییری داده نشود و زهرا روی همین موضوع کار کند. از طرفی هم مسوولان نمیگذاشتند زهرا راحت کارش را انجام دهد. همیشه چوب لای چرخش میگذاشتند و اذیتش میکردند.
روز حادثه
مادر زهرا: «شب قبل از حادثه زهرا با ما تماس گرفت و خیلی خوشحال بود. گفت مقاله سابمیت شده و قصد دارد چند روزی برای مرخصی به کرمانشاه بیاید. بعد هم گفت برایم مانتو، عطر و… خریده.»
برادر زهرا: «برنامه داشت. نزدیک شب یلدا بود و میخواست پیش ما باشد.»
مادر زهرا: «آن روز امتحانات مجازی برگزار میشد و زهرا از آن لحظه به بعد که وارد ساختمان شد دیگر ما نمیدانیم چه اتفاقی برای زهرا افتاده است. تا اینکه ساعت ۱۱ روز حادثه خانمی با من تماس گرفت و گفت؛ شما مادر زهرا هستید؟ گفتم؛ بله. گفت؛ زهرا افتاده. هرچه سریعتر خودتان را برسانید. ترسیده بودم. پرسیدم؛ یعنی چی افتاده؟ از کجا افتاده؟ چطور افتاده؟ گفت؛ خانم از پلههای دانشگاه افتاده. من دیگر نفهمیدم شب است یا روز. حالم بد شده بود.
پسرم با پدرش تماس گرفت تا راهی تهران شویم. با اقواممان تماس گرفتم که تا ما به تهران برسیم شما بیمارستان بروید و ببینید چه شده… زهرا را به بیمارستان شریعتی منتقل کرده بودند. ما ساعت ۶ بعدازظهر رسیدیم. حال بدی داشتیم چه من چه کل خانواده. با التماس از کادر بیمارستان خواستم تا بالای سر بچهام بروم.» (اشک میریزد)
نظر پزشکی قانونی
پزشکی قانونی آثار ضربه به قسمت شکم، پهلو و ضربههای محکم به سر و مهره کمر، همچنین ضربههای محکم به کبد و کلیه و پارگی طحال را تایید میکند.
پیشتر طبق اعلام رسمی دانشگاه تهران، خودکشی منجر به مرگ یکی از دانشجویان این دانشگاه شده است. نامش «زهرا جلیلیان» بود. ۳۰ ساله و دانشجوی ممتاز دکتری رشته برق (افزاره های میکرو و نانوالکترونیک )در دانشکده فنی دانشگاه تهران. در مورد مرگ او، روایتهای متفاوتی مطرح است. روایت هایی که همه به بحث خودکشی اشاره داشته،اما آنچه که مهم است، مسلما مسئله خودکشی نبوده و یافتن علت خودکشی برای ممانعت از پایمال شدن خون یک نخبه آینده دار این کشور، تلاش برای کاهش احتمال وقوع حوادثی متشابه و تسکین آلام دل های دردمند و جان های خسته خانواده شریف ، زحمت کش و اصیل دانشجویانی از این جنس است (همه می دانیم که پرورش چنین نخبگانی به راحتی مقدور نبوده و نتیجه زحمات شبانه روزی و تلاش قابل تقدیر پدرها و مادرانی است که امروز اگر تنهایشان بگذاریم هم ، بزرگتر و پر توان تر از آن هستند که چیزی از آنها کم شود، .ولی مسلما به وجدان و شرف دینی خودمان، به دانش و قلم، به مملکت مان و تلاش های شهروندان اصیل و پر همت این مرز و بوم، خیانت کرده ایم).
اضافه کردن اسامی افراد حتی کسانی که هیچ کمکی به مقاله نکرده اند در دانشگاه ها و بین دانشجویان مرسوم هست در همه جای دنیا. در واقع به این صورت به تعداد مقاله های همدیگر کمک میکنند. کسی که اینقدر خودخواه و خودرای و نظرتنگ هست در دنیا نباشد بهتر هست. بیچاره استاد و نفر دوم که باید جواب خودکشی این روانی را بدهند
این قضاوت بسیار خشن، کینه توزانه، غیر منصفانه، غیر انسانی و نادرست است.
به کار بردن لفظ روانی برای کسی که:
نفر اول کنکور سراسری دکتری،معدل دکتری ۱۹/۵۱،داور بین المللی مقالات isi،مؤلف کتاب و مقالات علمیisi،نفر اول ده درصد برتر دانشکده و… میباشد بنظر مناسب نیست،شاید بهتره به جای قضاوت کمی فکر کنید
واقعاً باورم نمیشه، تو در چ جایگاهی هستی که قضاوت کنی و در نهایت پر رویی رأی صادر کنی؟
تو کلاه خودتو بچسپ،لازم نیست تو موضوعی که بهت ربطی نداره دخالت کنی و حرف مفت بزنی!
به اون بنده خدا میگی خودخواه، به خودت چی میگی که راضی به مرگ انسان دیگه ای هستی؟!
الحق و الانصاف
متاسفم برای اینهمه کوته فکری و پیشداوری بدون اطلاع کامل از موضوع و شناخت شخصیت مرحوم، نخبه مرحوم شده و دستش از دنیا کوتاهه چطور اینقدر راحت قضاوت می کنی؟
از خدا بترس
در ابتدا که از کار نادرست و خیر اخلاقیِ اضافه کردن اسامی که هیچ زحمتی برای مقاله نکشیدن صحبت کردید و دوم اینکه این سخنان و توهین ها چیزی جز حسادت و خود حقیر بینی در برابر این نخبه بزرگ نمیتواند باشد. اگر یکی از عوامل قتل ایشان نباشید.
جامعه را افرادی شبیه شما به نابودی و عقب ماندگی میکشانند.
سکوت کن پیعامت مایه ننگ محققین هست و پر از کینه هست خانم آزاده
آزاده تنبل و عقده ای و آویزان و از خود راضی، که فکر میکنی همه دنیا باید نوکر تو باشند و تو کاری نکنی و آسمان تو رو انداخته پایین در حدی که در مورد کسی نظر میدی که پاشنه کفشش هم نبودی و وجودش از هزاران آدم مثل تو بهتره، مملکت به خاطر وجود امثال تو و فقدان امثال زهرا جلیلیان به فلاکت افتاده،با چه وقاحتی از تقلب و حق تقلب دفاع میکنی،
وقتی از موضوعی اطلاع نداری نظر بیخود نده
استادش تو چهارسال به انواع مختلف جلوی تحقیقات خانم جلیلیان رو می گرفت و نمیگذاشت ایشان به نتیجه برسند و بعد کش و قوس فراوان در آخر این نه ماه آخر موفق اجازه پیدا کنه روی موضوع مرود علاقه اش کار کنه . البته استاد و چند دانشجوی دیگه هم به طور مجزا روی این موضوع کار می کردن اما اونها نتونستن به نتیجه مورد نظر برسند . به همین خاطر خانم دکتر مجبور بود برخی از آزمایشات و تحلیل های مورد نظرشان را با هزینه شخصی در دانشگاهای دیگر انجام دهد.
نویسنده دومی وجود ندارد اون فرد کلاش حقه باز دانشجوی دوره کارشناسی ارشد اصلا سوادشان در حدی نیست که به عنوان همکار پژوهشی خانم دکتر باشه .
یک دانشجوی کارشناسی ارشد که شاگرد زیر دست خانم دکتر بوده تا ایشان طرز کار با دستگاه های درون آزمایشگاه و کار با مواد رو به ایشان آموزش دهد. و خودش از نظر پژوهشی یک اپسیلون تو مقاله دخالت نداشته . فقد آزمایشات و نمونه هایی را که خانم دکتر می خواست رو تحت مدیریت کامل خود آن مرحومه تهیه می کرد و به ایشان گزارش کار می داد نه اینکه خودش مستقلا کاری انجام را داد باشه. با این وجود چون خانم دکتر انسان بسیار شریف و با تقوایی بود با خواهش استادش قبول کردن نام فرد دوم در بخش آزمایشات مقاله به عنوان همکار بیاد چون فرد دوم برای اینکه بتونه به خارج از کشور بره به این مقاله نیاز داشت. مقاله برای ارسال به ژورنال پیش استاد امانت بوده و روز پنج شنبه قبل از حادثه توافق می کنند مقاله فقط به اسم خانم دکتر و استاد چاپ بشه البته اسم نفر دوم هم برای بخش مورد نظر بیاد که استاد بی شرف بدون اجازه این مرحومه شاگرد ایشون رو به عنوان نفر دوم مقاله ذکر و مقاله رو ارسال می کنه. و وقتی خانم دکتر ناراحت میشه و اعتراض می کنه به ایشان می گه هر کاری کردم دستم درد نکنه ، از جلو چشمم گم شو نبینمت من دیگه دارم از ایران می رم و تو هم هیچ غلطی نمی تونی بکنی. همین رفتار و طرز برخورد خودخواهانه استاد ناراحتی خانم دکتر رو چند برابر می کنه
با کینه توزی افسانه نسازید آقا. در ژورنال های برجسته مانند نیچر سهم هر نویسنده در انتهای مقاله به صراحت ذکر می شود. در این مقاله هم ذکر شده و سهم نویسنده دوم کاملا محدود ذکر شده است. خداوند روح متوفی قرین رحمت واسعه الهی
بنا اتفاقا تویی که با کینه داری افسانه سازی میکنی در اینه به خودت نگاه کن
اقای همایون ممنون از توضیحاتتون
خانم دکتر نازنینم عزیز دل خواهر تو میتونستی جای خواهر کوچک من از نظر سنی باشی و تاج سر من از نظر علمی.
لعنت به اون نفر دوم و اون استاد
باید نویسنده ی دوم رو مورد آزمایش علمی قرار بدن اگر دانش لازم رو نداشت اون استاد و نفر دوم رو کلا از انجام مسائل علمی محروم کنند و از ادامه ی تحصیل ساقط کنند
احسنت، امیدوارم دست عدالت پیگیر این ماجرا باشه
مصاحبه خانواده را کامل نگذاشته، خیلی مفصل صحبت کردن. اتفاقا بر خلاف موضوعات مانور داده شده قبلی، بحث مخالفت خانم دانشجو با نویسنده دوم را کذب دونستن و موضوع را گسترده تر از این معرفی کردن
حیف حیف چنین نخیه ای.اگر همسر در شان خودش وفرزند داشت اینکار را نمی کرد….به داد مجردها برسید..جامعه با تاهل و مسولیت عاقل تر عمل می کند…خدا صبر به خانواده اش بدهد
احسنت، امیدوارم دست عدالت پیگیر این ماجرا باشه
چقدر کینه داری ؟؟ نظرت بیشتر از روی کینه و حسادت هست نه تجربه
ایشون قطعا تعادل روانی نداشته که سر همچین مسئله ای خودکشی کرده.
پس این جمله که باید جلوی حوادث مشابه رو بگیریم با عرض معذرت هیچ مفهومی نداره
ایشان به قتل رسیده تمام شواهد این رو نشون میده و بعد از ۲ سال هیچ نشانه و دلیلی برای اقدام به خودکشی به وجود نیامده و تمامی فرضیه های ممکن برای خود کشی رد شده . اما متاسفانه دادگاه حکومت درنهایت مسخره گی رای داده که هیچ اتفاقی نیفتاده . احتمالا خواسته شوخی کنه .
از نظر روحی روانی از سالم ترین افراد جامعه بود ، قرآن می خود. ورزش می کرد. رمان مطالعه می کرد و موسقی هم گوش می کرد.
اگر کمی در زمینه روانشناسی مطاله داشته باشی حتما می دونی انسانهایی که دچار مشکل آرمان گرایی هستند فقط ادای تلاش کردن رو در میارن و عملا از قبول موضوعات پیچیده گریزانند اما مرحومه برای پذیریش و مطاله روی موضوعات پیشرفته علمی بسیار مشتاقانه و با علاقه رفتار می کرد.