بیوگرافی مریم حیدرزاده شاعر و همسرش و فرزندان با عکس ها و علت نابینایی و کور شدن مریم حیدرزاده را در این صفحه ببینید.
بیوگرافی مریم حیدرزاده
مریم حیدرزاده شاعر ترانه سرا ایرانی میباشد، که در تاریخ ۲۹ آبان ماه سال ۱۳۵۶ در تهران به دنیا آمده است.
او علاوه بر شاعر ترانه سرایی در عرصه نقاشی هم سررشته دارد.
مریم حیدرزاده در رشته حقوق قضایی تحصیل کرده است و مدرک دانشگاهی خود را تا مقطع کارشناسی از دانشگاه تهران اخذ نموده است.
او در سنین بچگی با یک اشتباه پزشکی چشمهای خود را از دست داد ولی با نویسندگی آغاز به فعالیت نمود و اکنون ترانه سرایی میکند.
خانواده
پدر او بازنشسته ارتش و و مادرش پیش از این کارمند بوده است.
یک برادر دو خواهر به اسمهای نرگس و مرضیه دارد و اکنون در سعادت آباد در تهران زندگی میکنند.
خانم حیدرزاده خود میگوید سه و نیم سال سن داشتم و تمام دنیا را همانند شماها میدیدم که شوربختانه آب مروارید آورد
با اینکه پیش چشم پزشک پروفسور رفتم ولی در عمل جراحی اعصاب پشت چشم من قطع شد تا ارتباط شبکیه با مغز از بین برود و من نابینا شدم.
ماجرای نابینا شدن
دکتر پروفسور محمد صادق زاده اسکویی نام پزشک من بود که بعد از عمل جراحی من به کشور آمریکا رفت و بعدها فهمید که من نابینا شدم و تنها گفت که متاسفم!
مشکل چشم من آب مروارید بود. از یک و نیم سالگی تا سه و نیم سالگی حدود سه بار چشم هایم را جراحی کردم. با اینکه به یک چشم پزشک پروفسور مراجعه کردیم اما در عمل جراحی اعصاب پشت چشمم هم قطع شد تا ارتباط شبکیه با مغز از بین برود و من بینایی ام را از دست بدهم.
در سن ۳ سالگی علاقه بسیار به نقاشی کردن داشتم و بعد از یک سال گفتههای خود را قافیهبندی میکردم و تلاش میکردم به صورت آهنگینی سخن کنم.
من در حالی که ۸ سال سن داشتم شروع به شعرگویی کردم که در آن دوران شعرهای کودکانه میسراییدم.
ورود مریم حیدرزاده به تلویزیون
آقای نادر کاشانی یکی از تهیه کنندههای اسبق تلویزیون نخستین فردی بود که سبب شد مریم حیدرزاده وارد این حرفه شود و وی را برای جواب دادن به نامههای برنامه شبهای تابستان دعوت کرد و سبب شد که مهارتهای خانم حیدرزاده دیده شود.
مریم حیدرزاده بعدها در یک برنامه دیگر به اسم طراوت که توسط آقای کاشانی تهیه کنندگی شده بود، حاضر شد و این مرتبه در قامت یک مجری حضور پیدا کرد و اجرای بخش عربی طراوت را اجرا کرد.
نخستین مجموعه شعر مریم حیدرزاده به اسم پروانه ات خواهم ماند در تاریخ اردیبهشت ماه سال ۷۷ در سن ۲۱ سالگی بود که توسط نادر کاشانی به چاپ رسید.
ماجرای شکست عشقی مریم حیدرزاده
ترانه نفرین محصول یک شکست عشقی بسیار بدی که داشتم میباشد. این آهنگ برگرفته از ماجرایی کاملاً شخصی بود که در سال ۷۹ برای من به وجود آمد.
این کمترین کاری بود که پس یک شکست عشقی بد از دست من آمد، ولی اهمیتی ندارد.
اکنون بسیار خوشحال هستم در کتاب قبلتر هم نوشته بودم که از تمام افرادی که از زندگی من رفتند تشکر میکنم به خاطر اینکه اگر نمیرفتند آن فردی که قرار بود بیاید نمیآمد.
این ترانه با صدای محسن چاوشی که آن دوران زیرزمینی بود انتشار گردید.
ترانه سرایی
آلبوم مثل هیچکس با صدای خشایار اعتمادی نخستین فعالیت جدی خانم حیدرزاده به عنوان ترانه سرا در یک آلبوم مجاز موسیقی است، که فروش بسیار خوبی داشت.
خانم حیدرزاده آموزش نقاشی را از تاریخ تیرماه سال ۸۹ شروع نمود و تا اسفند ماه همان سال تقریبا ۱۴۰ قطعه آبرنگ نقاشی کرد که بعدها با ممنوعیت کاری این کارها بیشتر شد.
نخستین نمایشگاه او به اسم پس از آن همه حسرت در نگارخانه مینا تهران برپا گردید.
خود میگوید همانند تمامی نقاشی میکشد با این تفاوت که فردی معمولاً یکی از خواهران او برای او رنگها را به نوبت جلوی دستش میگذارد.
ممنوع الفعالیت
مریم حیدرزاده از سال ۷۷ فعالیتش را با خوانندگان لس آنجلسی آغاز نمود.
خوانندگانی همچون: داریوش اقبالی، هنگامه، مهستی، کامران و هومن، لیلا فروهر و….. خوانندگانی میباشند که با او همکاری نمودهاند که سبب شد بیشتر از ۸ سال ممنوع الفعالیت بشود.
برگشت به مجاز بودن
در تاریخ بهمن ماه سال ۹۳ با چاپ کتاب جدید خود به اسم تو را در حضور همه دوست دارم یک مرتبه دیگر به جمع شاعرین مورد تایید جای گرفت.
در سال ۱۳۸۳ یک مرتبه راهی کانادا شدم ولی در واقع طاقت نیاوردم و پس از یک ماه و نیم دوباره برگشتم و نتوانستم بمانم.
من هیچ مشکلی نداشتم اما رفتم خود را امتحان کنم که ببینم آیا میتوانم در آنجا زندگی کنم یا خیر؟
که طاقت نیاوردم بمانم .
خود بیان میکند تا حد مرگ هوادار تیم پرسپولیس میباشد و تیمهای رئال مادرید، منچستر و میلان را بسیار دوست دارد. او در ادامه میگوید حتی زمانی که یک خواننده با من تماس میگیرد و میخواهد فعالیتهای من را بخواند ابتدا سوال میکنم که پرسپولیسی هستی؟ اگر استقلالی باشد کاری با یکدیگر نداریم.
تلاش برای برگشت بینایی
من بایستی دو جراحی سنگین انجام دهم که علم پزشکی هنوز به قطعیت در این عمل نرسیده است.
اما من و پزشکها که با یکدیگر مکاتبه داریم نمیخواهیم بر طبق احتمالات دست به کاری بزنیم، اما قصد داریم فعالیتی را انجام بدهیم که به خوب شدن من برسد.
در حال حاضر در حال تصمیم گیری میباشیم اگر هم نتیجه پایانی این باشد که بایستی صبر کنم این کار را خواهم کرد. من که این همه صبر نمودم.
همسر مریم حیدرزاده کیست
من ایده آلیستی میباشم و علاقه دارم یا با فردی که دوست دارم ازدواج کنم یا با هیچکس!
شرایط من برای ازدواج این است که طرف مقابل من هنرمند باشد.
میتوانم در مورد طرف تمام شعرهای خود تا اینجا آدرس بدهم که در واقع فردی است که وجود خارجی دارد و شامل عنصر تخیل در شعر نیست.
قرار میباشد یک روز بیان کنم کیست اما جذابیت آن به این است که اگر قرار شد بگویم با هم بگوییم.
من علاقه بسیار به انگشتر، دستبند و گردنبند دارم. به غیر از آن خیلی به عروسک علاقه دارم و تقریباً ۸۰۰_ ۹۰۰ عروسک دارم.
نام اولین عروسک من مینا است که از بچگی آن را دارم و حالا روی تخت من است. هر وقت که خاله من برای تبریک روز تولد زنگ میزند میگویم برای من عروسک بخرد.
در میان سینمایی ها به خسرو شکیبایی بسیار علاقمند هستم، که خیلی زود رفت و افسوس هنرمند بزرگی بود، یک دست خط خوب در دفترچه خاطرات من از او هست.
همه سینما یک طرف و خانم لیلا حاتمی یک طرف، هر فیلمی که وی در آن حضور دارد بایستی اولین شخصی باشم که آن را مشاهده میکنم. از بین فیلمهای او به فیلم در دنیای تو ساعت چنده بسیار علاقه دارم.
مدتها پیش این افتخار نصیب من شد که شاگرد انوشیروان روحانی باشم، همواره از نواختن حس خیلی خوبی داشتم، ولی شوربختانه شاگرد خوبی نبودم.
به طور جدی آن را دنبال نکردم و تنها برای دل خودم بود. اکنون در زمان تنهایی خود پیانو مینوازم.