مسعود اسکویی گوینده رادیو در سن 85 سالگی درگذشت او در فروردین 1403 به علت سقوط از پله دچار شکستی پا و لگن شد و مدتی در بیمارستان بستری بود اما در نهایت در 12 اردیبهشت 1403 به علت کهولت سن و تاثیرگذاری شدید شکستگی پا و لگن فوت کرد. او متولد 1318 بود و بیش از 50 سال در رادیو فعالیت میکرد که بیشتر فعالیت او رادیو ورزش بود که مسابقات ورزشی از جمله مسابقات فوتبال را گزارش میکرد.
بیوگرافی مسعود اسکویی
مسعود اسکویی (مسعود پوراسکویی) پیشکسوت گویندگی در عرصه رادیو متولد سال ١٣١٨ در شهر تهران میباشد، که بسیاری از مخاطبین با صدای او خاطره دارند.
۵۰ سال از فعالیت وی در این عرصه سپری میشود. میتوان گفت با پیچاندن رادیو خیلی زود با صدای اسکویی مواجه میشوید. بسیاری از هم نسلهای ما و نسلهای گذشته ورزش و گزارشهای وی را با یک صدا شناختند. در سالیانی که هیچگونه تلویزیون و تصویری نبود، بسیاریها با صدای اسکویی، صحنههای دیدارهای ورزشی را در ذهن خود تداعی میکردند. یک صدا که همواره جذاب و گیرا و منحصر به فرد که صاحب آن صدا خاطرههای بسیاری از سالها اجرا را دارد.
سوابق
مسعود اسکویی از نخستین گویندگان خبری تلویزیون به حساب میآمد که بعد از مدتها وارد ورزش شد و با سپری کردن دورههای گوناگون تهیه خبر ورزشی به عنوان نخستین گزارشگر در ورزشهای والیبال، تنیس، اتومبیلرانی، سوارکاری و…. مطرح گردید.
بسیاری از نخستینها با آمدن اسکویی کلید خورد که از قبیل راهاندازی رادیو ورزش در سال ۷۸ میباشد. آقای اسکویی با بسیاری از قدیمیترها از جمله پیمان و گرگین و بهمنش خاطرههای بسیاری با آنان دارد.
او در تاریخ سال ١٣١٨ در تهران به دنیا آمده است و یکی از شاگردان بسیار باهوش مدرسه البرز بوده است.
علاقه بسیار او به اخبار و سیاست و ورزش سبب شد که او را به اینجا سوق دهد و این اندازه نسبت به رادیو متعصب باشد، که رادیو را به تلویزیون ترجیح میدهد.کارمندهای رادیو و تلویزیون به وی لقب عمو مسعود را دادهاند و این لقب مهربانانه اغلب به دلیل روابط صمیمی میباشد که با جوانان و تازه کارها دارد.
آقای اسکویی بسیار مهربان میباشد و علاقه دارد هرچه که تاکنون آموخته به جوانان بیاموزد. او دارای دو فرزند به اسمهای علی و مهدی میباشد که در کانادا ساکن هستند و قهرمان کیک بوکسینگ در دنیا میباشند.
آقای اسکویی تمامی جوانان را همانند بچههای خود دوست میدارد و به آنها رسیدگی میکند و معروف به خوشرویی و ادب و احترام به سایرین میباشد و این را هنگامی که دعوت ما شش و هفتیها را قبول کرد متوجه شدیم.
آقای اسکویی از زندگی و خاطرههای خود از تلویزیون و فعالیتش با اساتید خود خیلی با حوصله صحبت میکند. آنچه در ادامه مطالعه میکنید، مصاحبه ما با این چهره در دفتر همشهری ۶ و ۷ میباشد. آقای اسکویی به قدری خوب صحبت کرد که تصمیم گرفتیم سوالهایی که طراحی کرده بودیم را پاک کنیم تا خاطرههای ایشان را از زبان وی بشنویم. علاقمندان میتوانند آن چه راکه مطالعه میکنید با صدای خود آقای اسکویی در ذهن تداعی کنید.
ما قدیمیها را ساختند هنگامی که در تلویزیون ملی ایران به عضویت درآمدم که تلویزیون هنوز تاسیس نشده بود.
شروع فعالیت مسعود اسکویی
مسعود اسکویی در تاریخ نهم آذر ماه سال ۱۳۴۵ وارد تلویزیون شدم. تلویزیون هم ابتدای فروردین ماه سال ۱۳۴۶ به تازگی تاسیس شد. زمان فعالیت به مدت ۳ سال آقای پیمان که خداوند ایشان را بیامرزد برای ما کلاس آموزش برپا کرد. این کلاسها از جمله زبان انگلیسی و فرانسه وادبیات فارسی و فعالیتهای گویندگی و گزارشگری بود. به مدت سه سال سر کلاس در رفت و آمد بودیم همه گویندگان از جمله خانم و آقا در این کلاس حضور یافتیم. پس از سه سال من را راهی گروه ورزش کردند و قرار بر این شد ما به خارج از ایران برویم تا دورههایی را آموزش ببینیم. یک سال را در تلویزیون آلمان سپری کردم.
در این مدت دوره تهیه کنندگی برنامه ورزشی را نیز سپری کردم. پیش از هر فعالیتی درانستیتوی گوته، زبان آلمانی آموزش دیدیم و پس از آن راهی آلمان شدیم و در کنار محمد بزرگ نیا _کارگردان کشتی آنجلیکا _دورههایی را آموختیم. این دورهها از جمله همه چیز بود. به ویژه اینکه آن ایام تلویزیون رنگی تازه آمده بود و خیلی شاخص بود که برابر دوربین چه چیزی به تن کنیم به ما یاد دادن که زمانی که خبر میخوانیم چه لباسی بایستی به تن کنیم و زمان تهیه گزارش چه چیز بپوشیم.
اولینها
در کویت در کنار آقای بهمنش گزارش تهیه میکردم. او نامهای فوتبالیستها را روی کاغذ برابر من میگرفت.
تا یک ربع خود آنان گزارش میدادند و به مدت ۵ دقیقه من گزارش میدادم.
حرفه شاخصی من والیبال بود، اما به خاطر آن دوران که تعداد افرادی که گزارش ورزشی انجام میدادند بسیار اندک بود گزارش فوتبال نیز انجام میدادم. به اجبار گزارش تمامی ورزشها غیر از کشتی را انجام میدادیم. کشتیها را خود آقای بهمنش انجام میداد، ولی بعدها فعالیتمان حرفهایتر شد و در ایران نخستین گزارشگر تنیس شدم. در ایران نیز نخستین گزارشگر سوارکاری میباشم.
همچنین نخستین گزارشگری اتومبیلرانی در کشور ایران نیز بر عهده من بود.
والیبال نیز که رشته تخصصیام میباشد و اینکه نخستین گزارشگر والیبال نیز میباشم.
مسعود اسکویی: اهداف ما آموختن بود
اهداف ما این نبود که تنها گزارش بگیریم و بازگردیم. هنگامی که فعالیت به اتمام میرسید و باز میگشتیم تازه آن وقت بود که فعالیت ما آغاز میشد و ایرادهایمان را به ما میگفتند و فعالیتهایی راکه بایستی صورت میدادیم به ما آموزش میدادند.
به یاد دارم دو استاد گزارشگری از انگلستان و زلاندنو دعوت کردند که یادگیری تخصصی گزارشگری را به ما بدهند. برای مثال آموزش دادن اگر تصمیم داشتید در خارج از تلویزیون با فردی حرف بزنید اگر وزیر است به چه صورت باید با وی به گفتگو بپردازیم.
یا اگر رفتگر است به چه صورت بایستی با صحبت کنیم. هنگامی که یک فیلم را برای صداگذاری در اختیار ما میگذاشتند ما بایستی آن فیلم را سینک میخواندیم، به معنای اینکه اگر میخواندم بمب افکنهای آمریکا ویتنام را بمباران نمودند شما آن را در فیلم مشاهده میکردید. فیلمها را ترجمه میکردند و ما ترجمهها را فریم به فریم فیلم مجدداً بازنویسی میکردیم.
اول بایستی هر فردی خود این فعالیت را انجام میداد به خاطر اینکه سرعت خواندن هر فردی با دیگری فرق داشت. موضوع شاخص یادگیری ما این بود که ما هرچه را میدانستیم بایستی سوال میکردیم.
دلیل این تاکید چه بود؟ زمانی که میپرسیدیم استاد میدانست که چیزی نمیدانیم، ولی اگر سوال نمیکردیم تمامی میفهمیدند که ما آن موضوع را نمیدانیم، آن موقع بسیاریها متوجه میشدند که به غلط خواندهایم، نکته بعدی اینکه نوشتههایی به دست ما میدادند بایستی حتماً چند مرتبه تکرار میکردیم.
هیچ مشکلی نبود اگر گوینده چند سال فعالیت نموده یا یک گوینده تازه آغاز به کار کرده سوالاتی کند. شاید یکی از معلومات عمومی او بیشتر باشد. یا شاید یکی زبانش بهتر باشد یا شاید دیگری تلفظها را بهتر بداند.
مسعود اسکویی: قدیم با الان خیلی فرق کرده
امروز با قدیم خیلی متفاوت شده است. اگر در قدیم کنار زمین یک مسابقه فوتبال را گزارش میکردم در منزل تلویزیون کم بود و شناخت بسیار اندکی نسبت به آن ورزش داشتند. برای مثال یک پاس کاری را به اشتباه گزارش میکردم فردی به آن صورت نمیفهمید، ولی امروز اگر کوچکترین اشتباهی را انجام دهید یک بچه دکمه کامپیوتر را فشار میدهد و بیان میکند اسکویی این را که گفتی اشتباه است. پس من به دوستان جوان خود میگویم که توجه بسیار داشته باشند. اگر اشتباه نمایند به ضرر آنها است. به جوانان میگویم حتماً بروید و زبان خود را قوی کنید. ما سه زبان را بلد بودیم، به خاطر اینکه تمامی اسم در دنیا وجود دارد و این که تمامی مطلب.
پس نبایست اشتباه کنیم. به یاد داشته باشید درستترین واژهها در دنیا از رادیو و تلویزیون پخش میشود.
اشخاص تمامی به آن استناد میکنند.
اگر ما اشتباهی را مرتکب شویم تمامی گویندگان زیر سوال میروند.
امروزه فعالیتها بسیار دشوارتر شده است. برای مثال همین فوتبال، ۲۰ تا دوربین سر زمین هست و فیلمبرداری میکنند. کوچکترین حرکتها ضبط میشود.
گزارشگری فوتبال مسعود اسکویی
مسعود اسکویی میگوید در زمان یادگیری آموزش دادند که بایستی به ان صورت گزارش تهیه کنیم که به بیننده خود را در کنار زمین حس کند.
هنگامی که در گزارش والیبال بیان میکنیم که از منطقه ۲ آبشار را زدند، مخاطب بایستی بداند منطقه ۲ کجا است. به چه صورت؟ من بایستی در گزارش خود بیان کنم که منطقه یک همان جایی است که آبشار میزنند و مسابقه آغاز میشود. کنار تور، منطقه ۲ میباشد و وسط تور منطقه ۳ و…..
یک گزارشگر ورزشی بایستی به طور دقیق شماره پیراهن ورزشکار را بداند یا بایستی بلد باشد پست آن بازیکن چیست و در چه منطقهای توپ میزند. حتی اینکه رنگ پیراهن را بایستی برای مخاطب توضیح بدهیم. برای مثال هنگامی که بیان میکند توپ در منطقه ۲ است بایستی بگویم که توپ در منطقه دوی زمین کدام تیم است! تمامی اینها را بایستی بسیار دقیق در گزارش انجام دهم که شوربختانه بعضی دوستان از آن غافل هستند یا اینکه هنگامی که بیان میکنم لیبر بایستی یک توضیحاتی بدهم که لیبرو چه فردی میباشد.
علاوه بر رعایت کردن همه این نکتهها مطالعه از تمامی شاخصتر میباشد. هنگامی که میخواهم گزارش انجام دهم بایستی سابقه تیم و مقدماتی پیشین آن را بلد باشم و در یک زمان مناسب این اطلاعات را بیان کنم. نه هنگامی که بازی در لحظههای حساس باشد. برای مثال اینکه بازیکن در حال آبشار زدن میباشد و من بیان کنم کفش او زرد است.
امروز شوربختانه کلاسهایی که این نکات را بیان نمایند نیست و اگر هم باشد بسیار اندک میباشد. آن زمان ما را برای تهیه کنندگی راهی آلمان کردند که از لحاظ ورزشی بهترین تلویزیون اروپا است. با تمامی اینها اگر امروز مطالعه نداشته باشم همان چیزهایی میشود که حالا برای برخیها رخ داده
است.
بیوگرافی کیانوش بیاری گوینده رادیو مشهد
بیوگرافی سیما رستگاران گوینده قدیمی رادیو
مسعود اسکویی با ماهی ۱۵۰۰ تومان استخدام شد
مشاهده کنید صدای همه خوب میباشد و شما را آزار نمیدهد، ولی فردی که گوینده است صدای او اندکی از سایرین بهتر میباشد. هنگامی که ۱۵ سال سن داشتم و در دبیرستان البرز تحصیل میکردم حس میکردم که صدای من بهتر از سایرین میباشد.
مسعود اسکویی میگوید دفتر انشای تمامی بچهها را میگرفتم و با صدای رسا میخواندم. در واقع بچهها بسیار سختشان میباشد که انشای خود را بخوانند. پس از آن اولین فعالیت گویندگی من در دوران سربازی بود. در اصفهان زمانی که میخواستیم سردوشی بگیریم. ۱۰ نفر را برگزیدند و میان ۱۰ نفر من برای گویندگی منصوب شدم.
در همان زمان این مراسم از رادیو اصفهان به طور مستقیم روی آنتن میرفت و نخستین مرتبه بود صدای من از رادیو پخش شد، که خود من تا به حال نشنیده بودم. نخستین مرتبه صدای خود را از تلویزیون شنیدم. هنوز مقابل دوربین حضور پیدا نکرده بودم.
مسعود اسکویی میگوید آقای گرگین پلاتو بیان میکرد و ما روی تصویر اخبار میخواندیم. بر طبق صداهای ما فیلمها را روی آنتن میبردند. فیلمهای جنگی و ورزشی را به من واگذار میکردند. در واقع ۵ فیلم در نیم ساعت خبر پخش میشد. قطعا این را میدانید که همهی جهان اخبارش زنده میباشد و در واقع خبر نمیتواند از قبل ضبط شده باشد. فکر کنید اگر تپق میزدم چه رخ میداد! یک مرتبه ۵ دقیقه و ۳۰ ثانیه پی در پی خبر جنگ ویتنام را خواندم و آقای پیمان به من افزود:
بسیار خوب! خدا بیامرزد او را اگر فردی فعالیتش را به خوبی انجام میداد آقای پیمان به وی میگفت باریکلا.
مشاهده کنید یک باریکلا به چه اندازه با ارزش بود به آن اندازه فعالیت برای من مهم بود که ۶ یا ۷ بار مطالب را پیش از پخش مطالعه میکردم تا زمان پخش زنده تپق نزنم.
هر واژه فارسی را که به اشتباه میخواندیم ۱۰ تومان و هر کلمه خارجی را که به اشتباه میخوانیم ۵ تومان از حقوق ما کسر میکردند.
یک مرتبه از بوفه همین رادیوی خود یک چیز خریداری کردم و یک ۵۰۰۰ تومانی به دست فروشنده دادم. بقیه پول ۱۵۰۰ تومان شد که مچاله شده به دست من داد. به فروشنده گفتم با این ۱۵۰۰ تومان چی میتوانم بخرم و گفت شما چه چیز میخواهی؟ اسمش سعید بود گفتم شما چی چیزی میدهی! گفت یک بستنی و آدامس. گفتم، سعید! این ۱۵۰۰ تومان را میبینی با این رقم در سال ۱۳۴۵ وارد تلویزیون شدم!
پدر مسعود اسکویی تاجر ثروتمند بود
مسعود اسکویی میگوید پدر من تاجر قماش و وارد کننده عمده پارچه بود. پس از خدمت سربازی علاقه ای به بازار رفتن نداشتم. خیلی به پدر اینها را میگفتم. رفتم بانک رفاه کارگران به عنوان کارمند مشغول به کار شدم. آن دوران دیپلم داشتم. دو سال و شش ماه بود که در بانک فعالیت میکردم که افزودند تلویزیون ملی ایران در حال تاسیس میباشد. یکی از دوستان افزود اسکویی گوینده میخواهند بیا و برو تست بده. هنگامی که برای تست رفتم ۳۰۰ نفر در آنجا حضور داشتند.
تست به این صورت بود که روی روزنامه دو تا نوشته را علامت زده و بایستی همانها را در برابر اساتید میخواندیم. وارد یک اتاق که شدم دو آقا در آنجا حضور داشتند و دو خانم ماشین نویس که نام ما را مینوشتند. از میان ۳۰۰ نفر دو نفر قبول شدند.
مسعود اسکویی میگوید ما دو نفر مقابل آقای پیمان دوباره نوشتهها را خواندیم و من منصوب شدم. بعداً به من گفتند تو که از اتاق بیرون رفتی همه مطمئن بودند که تو قبول میشوی. مدیر تلویزیون به من افزود نام شما چیست؟ من گفتم اسکویی. به شخص دیگر گفت نام تو چیست؟ برای مثال گفت محمدی. مدیر تلویزیون گفت شما پذیرفته شدید و شما نیز بفرمایید.
بعد گفت تحصیلات شما چیست؟ من گفتم دیپلم و به من گفت شما برو و لیسانس خود را بگیر.
آن دوران ایام جمعه تلویزیون ۳ ساعت از ساعت ۶ تا ۹ تنها برنامههای آزمایشی نشان میداد که از ساعت ۸:۳۰ تا ۹ اخبار پخش میشد. از همان ایام جمعه آغاز کردیم تا فروردین ماه سال ۴۶ که تلویزیون به طور رسمی آغاز به فعالیت نمود.
۵۰ سال قبل در اینطور ایامی
مسعود اسکویی میگوید همان زمان آغاز به تحصیل کردم و لیسانس مدیریت را دریافت کردم. تا اتمام سال ۴۵ صبحها میرفتم بانک و بعد از ظهرها به تلویزیون میرفتم. در تلویزیون، مینشستم و اخبار را در یک اتاق مطالعه میکردم و تمامی را مینوشتم و از آقای گرگین سوال میکردم. بعدها که تلویزیون در شهرستانها افتتاح گردید فعالیت مان این بود که راهی شهرستانها بشویم و آموزش دهیم. ماموریت به من دادند که به شیراز بروم. از سال ۴۸ تا ۵۰ در شیراز حضور داشتم. همانجا نیز مسئولیت خبر تلویزیون را بر عهده داشتم و هم گویندگی را انجام میدادم.
سه سال و نیم مدرک لیسانس را دریافت کردم و تمامی خانواده بسیار شاد بودند. آن دوران بسیار خوشحال بودند که با ۱۵۰۰ تومان حقوق استخدام شده بودم به خاطر اینکه حقوق یک کارمند دارای مدرک دیپلم ۴۳۰ هزار تومان بود.
همسر و فرزندان مسعود اسکویی
مسعود اسکویی میگوید در تاریخ ۲۹ فروردین ماه سال ۴۵ ازدواج نمودم و در آذر ماه همان سال در تلویزیون استخدام شدم.
این دو امر شاخص در سال ۴۵ برای من رخ داد. درست ۵۰ سال از آن دوران سپری میشود. پدر من میگفت هیچ وقت در پی خوانندگی نرو و من افزودم خیر به پدر گفتم من به عنوان گوینده خبر استخدام شده ام به خاطر اینکه میدید که همیشه در منزل روزنامهها را با صدای بلند میخوانم. به اخبار بسیار علاقه داشتم و همیشه پای اخبار رادیو و تلویزیون مینشستم.
یکی از نصیحتهایی که پیمان به تمامی ما میگفت این بود که خود تان باشید و هیچ وقت از فردی تقلید نکنید.
تلاش نمایید خود را با صدای خود بشناسید. امروز به دوستان همین را بیان میکنم. این ایام اگر رادیو را روشن کنید و ندانید کدام شبکه رادیویی میباشد از صدای گوینده نیز نمیفهمید و به خاطر اینکه بیشتر دارند از یکدیگر تقلید میکنند. ما تمامی خود بودیم به همین صورت که دارم با شما حرف میزنم همینطور نیز اخبار میگفتم.
صدای خود را تغییر نمیدادیم و مواظبت کردن از صدا کار شاخصی میباشد.
ابتدا دشوار میباشد، ولی هنگامی که در این فعالیت حرفهای شدید و فوت و فن فعالیت را کاملاً یاد گرفتید کارتان آسودهتر خواهد شد.
برای مثال به ما بیان میکردند یک ساعت پیش از اخبار چیزهای شیرین و تند مصرف نکنید. یا اینکه ترشی نخورید که صدای شما میگیرد.
هنوز من مراعات میکنم به دوستان نیز بیان میکنم که پیش از گویندگی خوراکیهای تحریک آمیز را هیچ وقت استفاده نکنید. مشاهده کردهاید برخیها سرفه میکنند زمان گویندگی. دوران ما به هیچ عنوان از این چیزها نبود. اگر زمان گویندگی تپق میزدم همسر من سه روز با من قهر میکرد.
تلویزیون تازه تاسیس شده بود و برای جوانان بسیار جذاب بود. آن دوران چهار جا بود که جوانان دوست داشتند در آنجا استخدام بشوند. شرکت نفت، سازمان برنامه، وزارت امور خارجه و تلویزیون.
بعد از این چهار جا هواپیمایی ملی ایران هما بود. در آنجا بایستی بسیار در فعالیتم توجه میکردم، به خاطر اینکه رقیبان بسیار داشتم و میخواستم همواره در فعالیتم حرفهای باشم. شما توجه کنید! صدایی شبیه اینانلو را به هیچ عنوان نشنیدهاید یا صدایی شبیه بهمنش را. صدای هر فرد برای خود جذاب بود
بیوگرافی فاطمه صداقتی گوینده رادیو جوان
بیوگرافی عذرا وکیلی گوینده رادیو
پس ما در المپیکها از تلویزیون پیش افتادیم و در پارالمپیکها و مسابقات آسیایی و فوتبالهای جام جهانی نیز پیش افتادیم.
به قدری نسبت به رادیو ورزش متعصب بودم که به هیچ عنوان دوست نداشتم به تلویزیون بازگردم. رادیو ورزش خیلی زود جریان گزارش را می گفت، برای مثال اگر ۵۰ فوتبال مسابقه داشتند همزمان از ۵ نقطه گزارش فوتبال داریم. حتی همه مسابقههای خارجی را نیز پخش میکنیم. توقع مخاطبین از ما بسیار زیاد شده و همیشه از ما میخواهند که مسابقههای بیشتری را پخش کنیم. به ویژه رادیو ورزش این ایام به رادیو ماشین مبدل شده است. تمامی رادیوهای ما کارآمد و مفید هستند و از سطح مخاطبان بالایی برخوردار میباشند.
درگذشت و فوت
مسعود اسکویی گوینده رادیو در سن 85 سالگی درگذشت او در فروردین 1403 به علت سقوط از پله دچار شکستی پا و لگن شد و مدتی در بیمارستان بستری بود اما در نهایت در 12 اردیبهشت 1403 به علت کهولت سن و تاثیرگذاری شدید شکستگی پا و لگن فوت کرد. او متولد 1318 بود و بیش از 50 سال در رادیو فعالیت میکرد که بیشتر فعالیت او رادیو ورزش بود که مسابقات ورزشی از جمله مسابقات فوتبال را گزارش میکرد.