بیوگرافی پولاد کیمیایی و همسرش و پدر و مادرش +عکس و اینستاگرام و سوابق و زندگی شخصی او را در این صفحه از مجله شبونه مشاهده نمایید.
بیوگرافی پولاد کیمیایی
پولاد کیمیایی از بازیگران با سابقه و شناخته شده سینما و تلویزیون کشورمان می باشد مردم او را با نقش عطا در فیلم گشت ارشاد می شناسند و با این نقش توانست به شهرت برسد
او پسر مسعود کیمیایی کارگردان نامدار سینما است مادرش گیتی پاشایی از خواننده های قبل انقلاب بود که بعد از انقلاب از فعالیت هنری کنارهگیری کرد.
پولاد کیمیایی مجرد است و تاکنون ازدواج نکرده است و خبر طلاق کذب است
از کودکی تا بازیگری
پولاد کیمیایی در ۲۳ تیرماه ۱۳۵۹ در شهر تهران می باشد او در سال ۱۳۶۶ زمانی که ۷ سال سن داشت وارد عرصه بازیگری شد بدون شک حضور پدرش در سینما تاثیر چشمگیری در بازیگر شدن پولاد کیمیایی داشت او تجربه حرفهای خود را در فیلم سینمایی سرب به کارگردانی پدرش به دست آورد و در این فیلم بازیگران شناخته شدهای همچون امین تارخ و جمشید مشایخی و فتحعلی اویسی همبازی شد و تجربه بسیار خوبی برای او بود تا در کنار چهرههای شناخته شده سینما بازی کند.
پولاد کیمیایی از آلمان تا ایران
بعد از این فیلم تصمیم گرفت به همراه مادرش به آلمان مهاجرت کند مدتی در آلمان زندگی کرد و به تحصیل می پردازند اما بعد از ۶ سال برای بازی در فیلم سینمایی تجارتی پدرشان را کارگردانی کرده بود مجددا به ایران بازگشت البته این فیلم در آلمان فیلمبرداری شده بود.
او تصمیم گرفت در ایران بماند و در فیلمهای پدرش بازی کند در همه فیلم ها نقش های دوم را بر عهده میگرفت اما سریال مرگ تدریجی یک رویا را میتوان به عنوان یکی از مهم ترین سریالهای دانست در این سریال نقش آراس مشرقی را بر عهده داشت این سریال در سال ۱۳۸۵ توسط فریدون جیرانی کارگردانی و از شبکه دوم سیما بر روی آنتن رفت بازیگران این سریال دانیال حکیمی و سامی لنگ و ستاره اسکندری بودند
شهرت پولاد کیمیایی با نقش در عطا در گشت ارشاد
پولاد کیمیایی بعد از بازی در فیلم سینمایی گشت ارشاد در نقش عطا به شهرت زیادی دست یافت گشت ارشاد به کارگردانی سعید سهیلی یکی از پرفروشترین فیلمهای سینما بود که در سه قسمت تولید شد پولاد کیمیایی در هر سه قسمت نقش عطا را بر عهده داشت.
پولاد کیمیایی درباره جدا شدن از فیلم های پدرش میگوید من و پدرم دو جور مختلف زندگی کردیم و نگاهمان به زندگی متفاوت است فیلم هایی که پدرم میسازد بازیگر را تبدیل به قهرمان و ستاره می کند و این آرزوی خیلی از بازیگران است و در فیلمهای پدرم بازی کنند
- همچنین ببینید ماجرای مشکل مسعود کیمیایی و پولاد کیمیایی با شهاب حسینی
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد
پولاد کیمیایی برای بازی در فیلم سینمایی جرم به کارگردانی پدرش موفق شد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را دریافت کند او در این فیلم نقش اول را بر عهده داشت و در کاراکتر رضا سرچشمه ایفای نقش پرداخت همچنین برای فیلم سینمایی گشت ارشاد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم مرد را دریافت کرد.
فکر میکنید در سینمای مسعود کیمیایی بیشتر فرصت بهدست آوردید یا از دست دادید؟
(بعد از یک مکث طولانی) قهرمان سینمای کیمیایی بودن خودش بزرگترین فرصت است، چون این فرصت آرزوی خیلی از ستارگان سینماست اما برای من در جاهایی هم فرصتهای زیادی را گرفته. قهرمان سینمای کیمیایی شدن برای من راه طولانی و سختی بود از سرب و تجارت و سلطان تا رییس و حکم و محاکمه در خیابان و جرم، رسیدن به این نقطه خیلی سخت بود. من در «جرم» خودم را شایسته سیمرغ میدانستم ولی این اتفاق نیفتاد اما درس بزرگی برای من بود و استقلالم را بیشتر کرد.
یعنی دلیل از دست دادن سیمرغ در فیلم جرم را وابستگی به سینمای پدر میدانید؟
این مساله بیتاثیر نبود.
با تجربهای که از سینمای سهیلی برایتان ایجاد شد، فکر میکنید به سینمای پدر بر خواهید گشت یا نه مسیر جدیدی را در پیش گرفتید؟
من همیشه ریشههایم در سینمای پدر را حفظ خواهم کرد. من همیشه سینمای قهرمانپرور را دوست داشتهام، سینمایی که در آن مردان باقاعده و متعهد وجود دارند. اما احتمالا در فیلم جدیدی که پدر میخواهد کار کند من حضور نخواهم داشت چون نقشی در سناریو نیست که با من همخوانی داشته باشد.
افتخار پسر مسعود ککیمیایی بودن
پولاد میگوی به نظرم، هر فردی بالاخره باید پاسخگوی نام خانوادگی اش باشد؛ نه فقط در سینما که حتی در بازار هم همینطور است، در دنیای طب و هر حرفه دیگری هم کم و بیش همینطور است. اما در هنر، این موضوع کمی متفاوت است؛ مخصوصا اگر کسی بخواهد مولف شود.
چون مولف بودن یعنی خلق اثری که امضا و اثر انگشت خودت پای کار باشد. با این حساب، من حتی اگر به واسطه پدرم وارد سینما شده باشم، اگر نتوانم خوب بازی کنم، مخاطب من را پس می زند و این نه برای من خوب است، نه برای پدرم. طبیعی است که به دوش کشیدن این اسم و فامیلی برایم آسان نیست و مسئولیت زیادی برایم به همراه دارد.
ماندگار شدن در عرصه هنر اصلا آسان نیست اما به نظرم هر هنرمندی که ایدئولوژی مشخصی داشته باشد و در انتخاب کارهایش فلسفه روشنی داشته باشد، امکان خطایش کمتر می شود. راهی که هنرمندان ماندگار طی کرده اند، روشن است و جلوی چشم مان هست.
برای چهره شدن فقط ملزم به دیده شدن نیست
بعضی ها هستند که می خواهند یک شبه معروف بشوند و برای دستیابی به این هدف شان هم ممکن است هر کار و هر موقعیتی را تجربه کنند اما برای ماندگار شدن باید آهسته و پیوسته حرکت کنید و شیوه حرکت شما هم باید طوری باشد که علاوه بر توده مردم، خواص هم آن را بپسندند و بر آن مهر تایید بزنند.
پولاد کیمیایی: با خطرات پدرم حال میکنم
در زندگی همه ما نقش خاطره هایمان و گذشته ای که پشت سر گذاشته ایم، بسیار پر رنگ است. گذشته ما و خاطره های ما جزو هویت ما هستند و می توانند همه چیز را برایمان نوستالژیک و معنادار کنند. به نظرم کسی که به خاطراتش رجوع نمی کند، نمی تواند معنای زندگی را درک کند. من معتقدم همین خاطرات ما هستند که باعث خلق یک اثر هنری می شوند؛ چه اثرمان تابلوی نقاشی باشد، چه موسیقی یا فیلم یا هر اثر دیگر.
کوچه آریا کوچه خاطرات من است
یکی از کوچه های خیابان فرمانیه که بیشتر خاطرات کودکی ام همانجا شکل گرفت.
قبلش باید این را بگویم که این روزها دیگر کوچه، کوچه نیست. اصلا آن کوچه های سابق انگار دیگر وجود ندارد. آن موقع ها کوچه ها و محله های خیلی زنده تر بودند و زندگی به معنای واقعی در آنها جریان داشت. مثلا یادم است زمانی که در بحبوحه جنگ و بمباران برق ها قطع می شد و خاموشی می زدند، همسایه ها دور هم جمع می شدند و در آن تاریکی گپ و گفت و یک جور دید و بازدید بین همسایه ها اتفاق می افتاد و … یادم است بیشتر خانه ها چراغ زنبوری داشتند و با آن می توانستند خانه را کمی روشن کنند. یکی از بهترین تصاویری که هرگز از ذهنم بیرون نمی رود، مربوط به همان زمان هایی است که برق می رفت.
وقتی برق می رفت، کنار شومینه می خوابیدم و مادرم برایم پیانو می زد و نور شومینه روی آن می افتاد. این تاریکی و آن صدا خیلی آرامم می کرد و عمیقا احساس آرامش و امنیت می کردم.