پیام نادری دهکُردی، بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر ایرانی متولد ۲۰ اردیبهشت ۱۳۵۶ در شهرکرد است. علاوه بر بازیگری به تدریس فن بیان و بازیگری مشغول است و کارگردانی تئاتر نیز انجام می دهد. پیام دهکردی فارغ التحصیل رشته تئاتر در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه تهران است و پیش از آن مدرک کارشناسی را در رشتهی ادبیات دراماتیک (نمایشی) از دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک کسب کرده بود. پیام دهکردی سالهاست با عارفه لک بازیگر، شاعر، نویسنده و مدرس صدا و گفتار ازدواج کرده است.
در ادامه بیوگرافی پیام دهکردی و همسرش به همراه تصاویر خانودگی و بیوگرافی کامل او را در ادامه این بخش از مجله شبونه مشاهده نمایید.
پیام دهکردی بازیگر پرتلاش حرفه ای سینما و تلویزیون بوده سوابق بسیار زیادی در عرصه بازیگری دارد
یکی از هنرپیشه های با اخلاق و بدون حاشیه کشورمان است که بدون جنجال خبری فقط حیطه وظایف خود را در بازیگری دنبال میکند مدتی به دلیل بیماری از میادین بازیگری دور بود اما مجدداً هنر بازگشت و در هنر درخشید
بیوگرافی پیام دهکردی
ایشان در سال ۱۳۵۶ در شهرکرد چشم به جهان گشوده
علاوه بر بازیگری به عنوان مدرس به فن بیان نیز فعالیت دارد و شاگردان بسیار زیادی را تعلیم داده است که در حال حاضر در سینما و تلویزیون مشغول به کار هستند و از اساتید خبره فن بیان محسوب می شود.
او در رشته تئاتر تحصیل کرده و فوق لیسانس رشته تئاتر از دانشگاه تهران دریافت نموده او همچنین دارای فوق لیسانس رشته ادبیات دراماتیک نمایشی می باشد.
همسرش و فرزندانش
پیام دهکردی متاهل بوده و دارای دو فرزند میباشد.
خانواده
پدرش کارمند بانک کشاورزی و مادرش معلم بود و در خانوادهای فرهنگی بزرگ شده است. یک خواهر و برادر بزرگتر و یک برادر کوچکتر از خودش دارد.
خودش میگوید: «آن روزها خانواده گرم و صمیمیای بودیم و چون آن زمان همه با هم رفت و آمد داشتند، خاطرات کودکی من پر از تصاویر ناب و بهیادماندنی است که خیلی وقتها در دل کتابها و بعضی از فیلمها میتوان آنها را دید.»
علاقه به بازیگری در کودکی
پیام دهکردی علاقهاش به بازیگری به همان روزهای کودکی برمیگردد. از همان موقع که در شهرکرد بود، به همراه پسرداییهایش تقلید صدا زیاد کار میکرد و به گفته خودش، «همگی و بهویژه من در خلوت کودکانه خودمان ادای دیگران را زیاد درمیآوردیم.»
همین کارهای به ظاهر پیشپاافتاده، او را به این کار علاقهمند کرد. به اصفهان که مهاجرت کردند، در مدرسه و دوران راهنمایی، به پیشنهاد خودش، صندوقی را به نام صندوق لطیفهها به دیوار مدرسه نصب کرده بودند که دانشآموزان مدرسه، لطیفههایی را روی کاغذ مینوشتند و داخل صندوق میانداختند و او هر روز، سر صف صبحگاه این لطیفهها را با صداهای مختلف بازی میکرد و قطعهای از شعر حافظ را هم با زیرصدایی از تار استاد شهناز میخواند که این کار بسیار مورداستقبال قرار میگرفت.
شروع بازیگری پیام دهکردی
بازیگری را با تئاتر شروع کرد سالها در تئاتر به عنوان بازیگر و کارگردان فعالیت می کرد و از خاک خورده های تئاتر و نمایش است
او موفق شد که نمایش های زیادی را کارگردانی کند و همچنین در آن به ایفای نقش بپردازد .
فعالیت های تئاتر
از مهمترین کارهای تئاتر او میتوان به آخرین نوار کراپ نوشته ساموئل بکت و به کارگردانی علی جولایی و نمایش کرگدن به کارگردانی وحید رهبانی و بازرس به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی و مرگ فروشنده نوشته آرتور میلر و ساخته نادر برهانی اشاره کرد.
سریال های تلویزیونی پیام دهکردی
او در سال ۱۳۸۱ وارد عرصه بازیگری حرفه ای در مقابل دوربین شد و اولین فعالیت هنری خود را در تلویزیون بازی کرد
سریال باغ بلور در سال ۱۳۸۱ به کارگردانی رامبد جوان اولین کار تلویزیونی حرفهای آقای پیام دهکردی بود که در آن به ایفای نقش پرداخت
پیام دهکردی در اولین بازی خود با بازیگران شناخته شده همچون رامبد جوان ، آتیلا پسیانی، میترا حجار ، امیرحسین صدیق ، لیلی رشیدی همبازی شد
این مجموعه در ۱۵ قسمت ۴۵ دقیقهای به تهیهکنندگی سعید فراهانی بر روی آنتن صدا و سیما رفت
دومین سریال شهریار به کارگردانی کمال تبریزی بود که در سال ۱۳۸۴ در ۲۲ قسمت ۵۰ دقیقهای از شبکه دو سیما پخش شد
داستان این سریال درباره زندگی استاد شهریار شاعر بزرگ کشورمان می باشد که در این مجموعه بازیگرانی همچون اردشیر رستمی و سیروس گرجستانی در آن بازی می کردند
درخشش پیام دهکردی در سریال مدار صفر درجه
از دیگر فعالیت های او میتوان به مدار صفر درجه اشاره کرد کاری از آقای حسن فتحی که باعث شهرت آقای پیام دهکردی شد و نقش بسیار مهمی برعهده او قرار داده شد
نقش سردار احتشام یکی از کاراکترهای مهم این مجموعه تلویزیونی بود این سریال درباره داستان زندگی عبدالحسین سرداری یکی از دپلماتهای ایران در کشور پاریس
سریال هوش سیاه و گاوصندوق و گذر از رنج ها از دیگر کارهای تلویزیونی آقای پیام دهکردی محسوب می شود
بازیگر نقش جیسون رضاییان در سریال گاندو
در سال ۱۳۹۷ در یک مجموعه سیاسی به نام سریال گاندو به کارگردانی جواد افشار بازی کرد و نقش جیسون رضاییان جاسوس آمریکایی که در ایران در حال جمعآوری اطلاعات محرمانه بود بازی کرد
یکی از مهمترین کارهای تلویزیونی او در سالهای اخیر بوده است
فیلم های سینمایی پیام دهکردی
پیام دهکردی در سینما نیز تجربه بسیار زیادی دارد و اولین فیلم سینمایی خود را به نام یک تکه نان به کارگردانی کمال تبریزی در سال ۱۳۸۳ بازی کرد و این فیلم باعث آشنایی کمال تبریزی با او بود تا در سریال شهریار از او استفاده کند.
در سال ۸۴ فیلم سینمایی یک بوس کوچولو به کارگردانی بهمن فرمان آرا بازی کرد
از دیگر فیلم های سینمایی او می توان به همیشه پای یک زن درمیان است ساخته کمال تبریزی و راه آبی ابریشم به کارگردانی محمد بزرگ نیا و جیب بر خیابان جنوبی ساخت آقای سیاوش اسعدی و فیلم بی خداحافظی به کارگردانی احمد امینی و تراژدی ساخته آزیتا موگویی و دلم می خواد ساخته بهمن فرمان آرا و تگرگ آفتاب به کارگردانی رضا کریمی و ۲۲ به کارگردانی حسین شهابی از دیگر فیلم های سینمایی آقای پیام دهکردی محسوب می شود.
مبارزه با سرطان
پیام دهکردی در دوره بسیار طولانی با بیماری رطان جنگید و موفق شد آن را شکست بدهد.
بیماری که سالها با او دست و پنجه نرم کرد و او را زمین گیر کرده بود.
او میگوید اولینباری که پزشک بیماری را به من گفت، تنها بودم، تپش قلب عجیبی گرفتم. بدنم یخ کرده بود و دلآشوبه به سراغم آمد که قابل توصیف نیست.
همچنین ببینید:
او به اولین چیزی که در آن لحظه فکر کرد، این بود که همهچیز تمام شد. هم اتاقی او فردی مبتلا به سرطان و جانباز شیمیایی بود که شیمیدرمانی میشد.
از نظر روحی به هم ریخته بود و تصور میکرد این بیمار، آینده اوست و به همین دلیل از نظر روحی در شرایط بسیار بدی قرار گرفته بود. اما همهچیز تغییر کرد و تقدیر بر آن شد که او به زندگیاش ادامه دهد.
پیام دهکردی میگوید در مقطعی زندگی میکنیم که ۲ گزینه امید و ناامیدی پیش رویمان است و در این وضعیت جبری و قطعی قرار داریم. این وضعیت قطعی زیر چتر یک قطعیت محکم و مسجلی به نام تولد و مرگ است؛ یعنی در نقطهای آغاز میشویم و در نقطهای نیز به پایان میرسیم. ما گریز و گزیری نداریم که زندگی بکنیم تا زمانی که قرار باشد سفرمان را به سمت جهان دیگری ادامه دهیم. در این وضعیت جبری ما یک وضعیت اختیاری داریم و آن این است که بین ناامیدی و امید یکی را انتخاب کنیم، ناامیدی را انتخاب کنیم زندگی میگذرد و اگر امید را هم انتخاب کنیم باز هم زندگی میگذرد و به نقطه پایان میرسیم. اگر از من پرسیده شود ناامید زیستن و ناامید مردن بهتر است یا امیدوار زیستن و امیدوار مردن، من قطعاً دومی را انتخاب میکنم.
شاید برای انسانی که زندگی میکند و دغدغه تحلیل مسائل پیرامون خود را دارد این سؤال مطرح شود در جهانی که از در و دیوارش یأس تولید میشود جایگاه امید کجا است؟ معتقدم امید در چیزها و خوشبختیهای کوچک تعریف و معنا پیدا میکند؛ خوشبختیهایی که غبار جهل و مه آلودگیهای جامعه کنونی مانع درک شان توسط ما و باعث میشود به دنبال یک خوشبختی بزرگ و یک جا یعنی یک امید کامل باشیم که اصلاً وجود خارجی ندارد.
راه رسیدن به خوشبختیهای کوچک از طریق نقد است یعنی شروع کنید به نقد درون سیستمی؛ از خود تحول را آغاز کنید و یک رنسانسی را در درون خود ایجاد کنید. تنها راه رسیدن به این رنسانس درونی نقد و واکاوی دلسوزانه و سختگیرانه است. در این وضعیت به پشت سر خود نگاه میکنید که به عنوان یک انسان چگونه زندگی کردید و با نگاه منصفانه و نه خودشیفته، با خود عاشقی کنید و عاشق خود شوید. وقتی عاشق خود بشوید حتماً دلسوز خود هستید و حتماً به خود سخت نیز میگیرید و حتی تنبیهاتی را هم برای خود در نظر بگیرید زیرا دغدغهتان بهتر شدن است.
اتفاقی که برای من افتاد منبعث از همین نگاه بود، یعنی به نقطهای رسیدم که در برابر آینهای قرار گرفتم و در آن آینه کسی را دیدم که احساس کردم با من بیگانه است، با اندیشههای من بیگانه است، با اهداف و آرمانهایی که به خاطرش به سمت تئاتر گرایش پیدا کردم بیگانه است…
آقای دهکردی عزیز در مجموعه شهریار فوق العاده زیبا بازی کردند و من از بازی ایشان در این مجموعه بسیار لذت بردم
جناب پیام دهکردی در سریال شهریار خیلی خیلی عالی بودن. 👍👍👍
وای واقعن شبیه روح و جن هستند و نقششون تو اون سریال واقعن بهشون می اومد و عالی هم تونستند روح باشند👏