بیوگرافی ژینا امینی (مهسا امینی) دختر سقزی سنندجی معروف و ماجرای گشت ارشاد و مرگ همراه با جزئیات دستگیری و تصاویر او را در این صفحه ببینید.
خبر مرگ ژینا امینی از چهره های جنجالی در رسانه های کشورمان میباشد که این روز ها مورد بحث شبکه های اجتماعی میباشد بسیاری از رسانه های دنیا به موضوع مرگ مهسا پرداخته اند دختر جوانی که توسط ماموران گشت ارشاد دستگیر شد و بعد از 2 ساعت بر اثر سکته مغزی جانباخت. پدرش میگوید مهسا هیچ گونه بیماری نداشته است و پلیس میگوید که پزشکی قانونی تایید کرده که هیچ آثار ضرب و جرحی روی بدن مهسا وجود ندارد و او بر اثر سکته فوت کرده است.
بیوگرافی ژینا امینی
ژینا امینی متولد ۱۳۷۹ در شهرستان سقز میباشد که در رسانهها نام او مهسا امینی اعلام شده است
او در ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ توسط پلیس گشت ارشاد بازداشت می شود مهسا امینی به همراه خانواده اش از سقز به تهران آمده بودند تا به اقوام خود ملاقات کنند اما در ورودی ایستگاه مترو شهید حقانی توسط ماموران گشت ارشاد بازداشت میشود و به بازداشتگاه پلیس امنیت اخلاقی در خیابان وزرا منتقل میگردد برادر مهسا سعی میکند که وساطت کند اما ماموران به او میگویند که خواهرش به کلاس توجیهی رفته و بعد آزاد میشود برادرش زمانی که به بازداشتگاه مراجعه میکند متوجه می شود که خواهرش را با آمبولانس به بیمارستان منتقل می کنند چرا که دچار حمله قلبی شده است وقتی به بیمارستان میرود پزشکان می گویند که خواهرش دچار مرگ مغزی شده و قلبش نیمه فعال شده است و در حال حاضر به کما رفته است.
واکنش پلیس
بعد از رسانهای شدن این خبر مرکز اطلاعرسانی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ بیانه ای را صادر میکند و میگوید که این خانم برای آموزش به یکی از بخشهای تهران منتقل شده است و در جمع افراد حاضر در این مرکز ناگهان دچار عارضه قلبی شده است و بلافاصله با همکاری پلیس و اورژانس به بیمارستان منتقل شده است و تحت درمان قرار گرفته است.
ژینا امینی (مهسا امینی) در بیمارستان
برادر او میگوید زمانی که به بازداشتگاه پلیس امنیت اخلاقی در خیابان وزرا مراجعه کردیم نزدیک به ۷۰ تا ۶۰ نفر از اعضای خانواده خانمهایی که دستگیر شده بودند در آنجا حضور داشتند و خبر فوت خواهرش را از زبان یکی از دختران بازداشت شده در این مرکز شنیده است.
خبرگزاری خبرآنلاین نوشته از اینکه مسئله آموزش به این شکل مردم را از وسط خیابان به زور به مرکز آموزش ببرند کجای وظایف قانون پلیس آمده است پلیس موظف است که ثابت کند ژینا امینی بدون دخالت ماموران و به صورت ناگهانی دچار حمله قلبی شده است و کشف این حقیقت بر عهده دادگاه است نه مرکز اطلاع رسانی پلیس.
در این مورد ملاک اصلی تعیین تکلیف قضیه گزارش پزشکی قانونی است، البته به شرط آنکه مستقل، بدون اعمال نفوذ و شفاف تهیه شود.
در نهایت وقتی فردی به هر دلیلی در اختیار ضابط قرار می گیرد، در هر شرایطی مسئولیت تامین و حفظ امنیت جانی و سلامت او با ضابط است. به این معنا که وقتی فرد در اختیار ضابط قرار دارد، اگر دست به خودکشی هم بزند مسئولیت آن خودکشی متوجه ضابط خواهد بود.
الهه محمدی خبرنگاری اعزامی هم میهن به سقز در گزارشی نوشت؛
از ساعت ۷ صبح، زیر کوههای زرد، پای بهشت محمدی، آنجا که کردها به آن میگویند «آیچی»، دستهدسته آدمها، مردان با «کَوا و پنتول» و زنان با «سورانی دَر و سقزّی»، آمده بودند زیر تیغ آفتاب، «زندگی» را بدهند به خاک؛ زیر خاک. همانجا که مژگان خانم، مادر مهسا(ژینا) امینی، ساعت ۱۰صبح که جنازه ژینا را آوردند، دستهایش را بالا برده رو به آسمانِ صافِ سقز و میگفت تو کجا و زیر این خاک کجا؟
مژگان افتخاری و امجد امینی، کنار گودال، روی تل خاک نشسته و فریاد میزدند. امجد نیمههوشیار بود که او را به درمانگاه بردند. او طاقت مرگ ژینا را نداشت که «دخترم خود زندگی بود، مرگ به او نمیآید خانم». و مژگان دستها را میبرد زیر خاک، میپاشید به بالا و میگفت: «ژینا بلند شو، ببین این مردم برای تو آمدهاند. تو تکدختر من بودی، دختر من نمیترسید، تو چرا ترسیدی؟ گل پرپر ما رفت… ژینا فدایت شوم. ما کنار تختت نفس به نفست میدادیم، تو الان اینجا چه میکنی؟»
کیارش، که خودشان به او میگفتند اشکان، او که هنگام بردن ژینا به آن ون سبز در متروی حقانی، سینه سپر کرده بود که خواهر را نجات دهد و گفته بود ما اینجا غریبیم و نتوانسته بود، سرش را تکیه داده به تابوت و زیر لب مویه کرد؛ مویه کُردی.
بعد از خاکسپاری ژینا، بعد از آنکه زنان شعار میدادند دیگر نمیخواهند مرگ هیچ زنی را اینگونه ببینند، لیلا عنایتزاده، فعال زنان سقزی و عضو انجمن ژیوانو که چند سالی است در حوزه خشونت علیه زنان کار میکند، بیانیهای خواند که در آن آمده بود: «آنچه در تهران برای مهسا امینی و در مریوان برای شلیر رسولی اتفاق افتاد نتیجه یک فرهنگ مردسالار است که راه را برای اتفاقات نفرتانگیزی مثل این هموار میکند. روزی نیست که به زخم ما نمک نپاشند. بچههای آنها باید در غرب باشند و بچههای ما به این شکل جانشان را از دست بدهند.» عنایتزاده در گفتوگو با هممیهن میگوید: «ما در بیشتر اتفاقاتی که در حوزه زنان رخ میدهد واکنش نشان میدهیم. خلاصه بیانیهای که ما در مراسم خاکسپاری ژینا خواندیم این بود که ما زنان میخواهیم در این سرزمین زندگی کنیم. استقبال مردان و زنان در همه اتفاقات اخیر بینظیر بوده است. الان مساله این است که مشکلات زنان دیگر فقط برای زنان نیست.
در موضوع ژینا هم، مردان همراهی خوبی داشتهاند. آنها تجربه زیسته ما را میبینند که همه زنان در رنجاند و با سیستم خشونتگر روبهرویند که نه به عنوان یک زن یا مرد یا تهرانی و شهرستانی نمیتوانیم بگوییم از آن جدا هستیم. با همه انواع خشونت باید مقابله شود؛ فرای جنسیت و قومیت.»
او میگوید در بیشتر جاهای دنیا، بدن، امری سیاسی است و در ایران بیشتر: «بدن یک نحلهای برای کنشهای سیاسی است و بدن زنان ایرانی، عرصه مقاومت است؛ که به حذف زنان از عرصههای بیرونی نه میگوید. متقابلا سیستمی که همه تلاشاش این است که زن را از فضاهای عمومی حذف کند، این را نمیپسندد.
همه درصدد در هم شکستن این عرصه مقاومتاند. این گفتمان سعی دارد زنان را به پستوهای خانه بکشاند. حضور گشت ارشاد، بازپسگیری این قدرت از بدن زنانه است و مصادره کردن این بدن. به آن نحوی که خودش تمایل دارد در عرصه اجتماع دیده شود، به این نحو میخواهد اعمال فشار کند. ما میگوییم این امکان ندارد که هویت انکارشده ما را مصادره کنند. ما زنان به دنبال بازپسگیری این هویت انکارشدهایم. به دنبال این هستیم که زنان به عنوان انسان دیده شوند، بدون هیچ ترسی در همه جای اجتماع.»
دروغه
عجب آشدبگر پست فطرت
کثافت شریک در خون مردم هستید و توهین به مقدسات و از بین رفتن اموال و جان مردم
امیدوارم خار و ذلیل شوید