شبونه
علت بازداشت بیژن قاسم زاده بازپرس فیلتر تلگرام چیست؟ به همراه جزئیات کامل این بازداشت را در ادامه این بخش از مجله شبونه مشاهده نمایید.
علت بازداشت بیژن قاسم زاده بازپرس فیلتر تلگرام
بیژن قاسم زاده بازپرس معروف و سرشناس کشورمان بازداشت و روانه زندان شده است
ایشان که با صدور حکم فیلتر تلگرام در بین مردم به شهرت رسیده است تا حالا خودش به دستور قضایی بازداشت گردیده است
درباره علت بازداشت بیژن قاسم زاده سخنگوی قوه قضائیه گفته است که دستگیری ایشان به خاطر پرونده ای بود که در آن برخی از افراد قوه قضاییه تحت تعقیب قرار گرفته بودند و بر همین اساس یک قاضی و همچنین یک قاضی بازنشسته دیگر نیز در این پرونده دستگیر گردیده اند و به احتمال زیاد افراد دیگری نیز در آینده بازداشت خواهند شد
درباره علت دقیق بازداشت ایشان چیزی در رسانه‌های کشورمان منتشر نشده است و صرفاً برخی از رسانه های ضد انقلابی حدس و گمان هایی را در این باره منتشر کرده‌اند که نمی‌توان به آنها اعتماد کرد.
بازداشت ها به دستور قوه قضایی
با روی کار آمدن ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس قوه قضاییه مبارزه با مفاسد اقتصادی در همه ارگانهای کشورمان قوت گرفته است و یکی پس از دیگری افراد و چهره های سرشناس و مسئولان عالی رتبه و همچنین کارکنان دولت بازداشت شده و محاکمه می شوند
بازپرسی که تتلو را بازداشت کرد
لازم به ذکر است که این بازپرس جنجالی چندی پیش نیز امیر تتلو خواننده جنجالی ایرانی را بازداشت کرده بود که به همین دلیل نامش بر سر زبان ها افتاد
بعد از مدتی با زندانی شدن امیر تتلو آقای عباس جدیدی برای آزادی این خواننده وساطت کرد و در نهایت این خواننده آزاد شد
علت بازداشت بیژن قاسم زاده ، فیلتر تلگرام نیست
همچنین در این ارتباط غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قوه قضاییه گفت: بازداشت قاسم زاده بازپرس سابق دادسرای فرهنگ و رسانه را نباید به ماجرای فیلتر تلگرام ارتباط داد.
به گفته اسماعیلی، وی در رابطه با پرونده تعدادی از عناصر بازداشت شده در قوه قضاییه، بازداشت شده است.
پیج اینستاگرام
بیژن قاسم زاده در اینستاگرام هچگونه پیجی ندارد.
برای یه چک دادسرای ونک رفته بودم، پردیس. شغلم روبروی این آقا بود، مدیر دفتر دادیار وقت کشی میکرد،رفتم بهش تذکر دادم و دیدم نه طلبکاران هست،خلاصه اومدم دفتر رییس دادسرا و از مدیر دفتر دادیار شکایت کردم،تو همین حین مدیر دفتر دادیار که میگفتن خود دادیار دادمان آقای مهدوی کنی،بود،سریع از شاکیا،که کارشون بالاخره بند بود به اینا یه استشهاد جمع کرد مبنی براینکه من بهش فحش دادم، و دادیار هم درجا فرستاد پیش این آقا بیژن،که اونروز دختر کوچولوشم،آورده بود دادسرا یه کارگردانم،تو اتاقش بود،سریع یه پرونده درست کرد مبنی بر فحاشی من نسبت به مدیر دفتر و مراجعینم،بخاطر راه افتادن کارشون،و از ترس زیرش رو امضا زدن،و منم گفتم اقامه بینه،کنید مراسم قسامه هم بذارید که من فحش دادم یا نه،جالب بود،از شاهدین که شاکی بودن و گرفتار کسی شهادت حضوری نداد،همین آقای کشتی گیر گفت دختر من شاهده!!!!!!! ای خدا داشتم دیوونه میشدم از این همه کثافتکاری، خلاصه منو فرستادن،بازداشتکاه دادسرا،بعد کلانتری 145 ونک از اونجا هم رجایی شهر، البته شغلم طوری بود،که راضی بودم بمیرم،ولی کسی نفهمه،خلاصه چهل و هشت ساعت بازداشت بودم،پاسدار بند هم آشنا بود وقتی جرمم رو خوند هم خندش،گرفته بود هم حرصش گرفته بود، نوع جرم: درگیری لفظی احتمالی با کارمند دادسرا!!!! خلاصه بعداز چهل و هشت ساعت همکاران فهمیدن،و همه چی برعکس شد، رفتم پیشش گفتم ناحق رفتی،نمیدونم چقدر ناحق میری،و‌خواهی رفت، ولی بهم میرسیم، جالب بود تو روز موعود من نوشتم،و اون حرفهای اونروز منو تکرار میکرد، اونروز ریش داشتم و کلی هم در مذمت ریش لیوار بار من کرد،ولی روزی که برعکس شد ریشامو ماشین کرده بودم، نشناخت،گفتم بهش گهی پشت به زین و گهی زین به پشت همینه، اقامه بیمه و مراسم قسامه،و فحش نداده شده که دختره،هشت سالتو کردی شاهد یادته؟ هنوز یادم نمیره،که بعضی وقتا خدا یجوری، بهت حال میده،که نمیدونی چطوری،تشکر کنی… من راضی به این نبودم گرفتار بشه،اون به شغلش عمل کرد منم به شغلم. از مکافات عمل غافل مشو گندم از گندم بروید جو زجو…
با عرض معذرت اول سطر،اشتباه تایپ شد شغلم، درواقع منظورم شعبه رسیدگی به چکی که برگشت زده بودم روبروی شعبه ایشون،بود.اگر چنانچه اشتباه تایپ دیگه ای دیدید به بزرگی خودتون ببخشید