انشا و تحقیق در مورد وکیل و وکالت برای مدرسه
اگر به خلق پروردگار توجه کنیم متوجه میشویم که پروردگار دنیا را بر طبق حرکت و فعالیت افریده و تمامی موجودات را بر این اساس بنا کرده است.
از ذره تا خورشید هر یک از موجودات کوچک و بزرگ اگر فعالیت نکنند به اندازه خود به این خلقت لطمه وارد میکنند و در سیر تکاملی خود هم مشکلاتی به وجود میآورند.
هر فردی هم در این دنیا سهمی دارد و در این طور صحنه پر تلاش و کوششی نبایست بیکار باشند به خاطر اینکه دور از انصاف میباشد که شخصی از کارها و حرکتهای سایر موجودات استفاده کند و خود از آن بهرهمند نشود و سربار سایرین باشد. این را هم خوب میدانیم که دست یافتن به پیشرفتهای معنوی و مادی با حرکت فعالیت و تلاش ممکن میباشد و آن کس که از زیر فعالیت در میرود و نمیخواهد سختی بکشد خودش را از دست یافتن به کمال باز میدارد.
دیانت پاک اسلام که قوانینش به استحکام و ریشهدار فطرت وابستگی دارد و مقررات آن خواستهها و کششهای فطری و نهادی شخص را دارد، فعالیت را بالا میبرد و بالعکس بعضی از ادیان پیروانش را به کار میگیرد و کار نکردن را بد میخواند.
در اخبار پیشوایان اسلام آمده است:
«ایاک والکسل…..». (از کسالت و سستی پرهیز کنید) به خاطر اینکه بشر بایستی در این دنیا زندگی کند و برای زندگی اش همواره فعالیت کند. شخصیت و سربلندی در زیر سایه زحمت و فعالیت کسب میشود و آنکه دوست دارد در اجتماع شخصی مفیدی دیده شود بایستی فعالیت کند. فقط با مشارکت فعالانه در اجتماع و با سعی و تلاش شخصیت واقعی هر فرد صورت میگیرد و به همگان ثابت میشود. جوانها بایستی این را بدانند که فعالیت نکردن یک ضربه بزرگ به شخصیت و آبروی اجتماعی آنان خواهد زد و فعالیت و اشتغال یک موقعیت خوب و همچنین در کنار آن احترام به آنها میدهد و سبب میشود آنها آزاد و بلند طبع، مستقل و سربلند بزرگ شوند.
تاریخچه شغل وکالت
فوت و فن وکالت از وقتی به وجود آمده است که اشخاص از استعمال زور به خاطر برطرف کردن اختلاف شان صرف نظر نموده اند.
وکیل دادگستری یکی از اعضای مستقل در کل خدمات قضایی به حساب میآید. وکیل به فعالیت آزاد، اشتغال دارد و نوع کار وی با کار اصناف گوناگون میباشد.
وکیل دادگستری اشتغال به مشاوره و وکالت مستقل در همه عرصههای حقوقی را در بر دارد.
یکی از نهادهای حقوقی قدیمی میباشد که تجارب تاریخی بسیار طولانی را دارد و نمیشود آن را در یک نقطه خاص از تاریخ بشر خواند و گویا که در اولین جوامع متمدن بشر پایه گذاری آن بود.
در این بین وکالت دعاوی که قسمتی از انواع وکالت به حساب میآید، در یونان بسیار بوده و حتی اینکه میتوان آن را یکی از موجبات رشد منطقی و همچنین فلسفه در آنجا خواند.
وکالت دعاوی در رم کهن هم به طور فن ظریفی بوده و بسیار رواج بوده است و مردم برای اثبات و احراز حقوقشان در دادگاه به افرادی که قدرت بیان و استدلال کامل داشتهاند استفاده میکردند و از قانون مطلع بودند و وکالت میدادند تا در دادگاهها و در برابر حاکمان از حقوقشان دفاع نمایند.
مورد پذیرش شارع مقدس جای گرفته و در سنت مواردی از آن مشاهده میشود.
در قوانین اسبق ایران_ که هنوز بعضی از آنان به قوتشان باقی است _هم وکالت در متون گوناگونی که در فقه مشاهده شده، بسیار رواج بوده است و در دعاوی با محدودیت هایی قبول میشده و قانونی وجود داشته است.
علت این محدودیتها در وکالت دعاوی، آن میباشد که وکالت در محاکمه همانند شغل پزشکی و داروسازی و… از جایگاه بالایی برخوردار است و میباشند و بایستی صلاحیت آن را داشته باشند.
مفهوم شغل وکالت
هر شخصی در چارچوب قانون حق و حقوقی دارد در هر عرصه از حقوق، از خدمات وکیل مورد انتخابشان استفاده کنند. هر فردی میتواند چه برای گرفتن مشاوره، چه در مقابل دادگاهها، چه در داوری و چه در مقابل دیگر ارگانها و مقامات، وکیل دادگستری را خود انتخاب کند. پس با صرف قانونگذاری همه فعالیتها درست پیش نمیرود. قانون میتواند نه تنها توسط قانون شکنها که قانون را رعایت نمیکنند، مورد تجاوز جای گیرد، بلکه به نقل اشترنstern این یک واقعیت میباشد.
در آنجا که انسان مرحلههای حقوقی را تعقیت مینماید، اشتباههایی هم ایجاد میشود و امکان دارد به صورت غیر عمد بیعدالتیهای ایجاد شود. به این خاطر یکی از اصول اولیه حکومت قانونی این میباشد که حکومت با شغل وکالت آشنایی پیدا کند و از وکیل در برابر هر فردی حمایت کند.
وکالت و اهمیت آن در جامعه امروزی
نمیتوان همهی رابطههای حقوقی مردم را در طول فرمولها و موارد قانونی پیش بینی کرد. هر موردی که نوشته قانونی داشته باشد نمیتواند خود حل اختلاف را پیدا کند، بلکه نیاز به نظر یک شخص قاضی دارد و وی میباشد که بایستی قانون را به سوی حقایق سوق دهد.
با وجدانترین ادعا کنندگان درباره اینکه اخلاق و وجدان یا منافع فردی او حقیقت مییابد، آن را مخفی نگاه میدارند، هرجا که یک قاضی هست بودن یک وکیل ضرورت دارد.
غیر از آنچه بیان شد دخالت وکلا در دعاوی از سوی روانشناسی بسیار موثر واقع میباشد. یک ضرب المثلی وجود دارد که بیان میکنند: «پروردگار عالمیان با اینکه از امور اشکار و نهان آگاهی دارد، معذلک بین خود و مخلوق خود واسطههایی جای داده است. » این ضرب المثل بیانگر این است که مخلوق برای برآورده شدن حاجتهای خود بایستی مقدسات را واسطه خود و پروردگار جای بدهد،بنابراین به چه صورت یک شخص قاضی که از حقیقتهای امور آگاهی ندارد ،میتواند بدون واسطه با مردم روبرو شود؟
اصحاب دعوی به فردی که مثل خود دلسوز و همچنین با خوشرویی صحبتهای خود را بیان کند و راز نگهدار باشد، نیاز دارند.
«اگسو» درباره قداست شغل وکالت حرف زیبایی بیان کرده است و با گفته غیر صریح بیان میکند: هر فردی که نمیتواند شغل وکالت را بر عهده بگیرد و این به دلیل محدودیتهایی میباشد که این شغل برای صاحبش به وجود میآورد.
وی بیان میکند وکالت به همان اندازه قدیم است که قضاوت نیز همانند آن نجیب میباشد که پرهیزگاری و تقوا و هان قدر وجود آن لازمه میباشد که عدالت…..
وکیل با اینکه تمامی قید و بند اخلاقی و مقررات انضباطی همواره از استقلالش رضایتمند بود که با رعایت آن مقررات در حفظ و استقلالش، استقلال خود از همه شغلهای آزاد دیگر بیشتر میباشد.
در هر حال اکنون، بودن وکیل در دادگاهها را موضوعی واجب میخوانند حتی اینکه متهم با حضور آن مشکل داشته باشد. با دقت به این موضوع، اگر علت نقلی فقها بر رجحان دخول وکیل دعاوی نیز نبود، باز هم حفظ مصالح عامه و اجرای عدالت اجتماعی و امنیت قضایی مهم بود که دخول وکیل را در دعاوی و خصومات، به ویژه در دعاوی کیفری که موضوع دماء و سلب آزادی میباشد، واجب و مهم بخوانیم.
نیاز مردم به وکیل نیازی مهم
کشور قانونمند ما از سالها قبل در واقع روابط زندگی مردم را به طوری جدی در چارچوبهای قانونی جای داده است. بسیاری از مردم به مواد قانونی آشنایی ندارند، آنان بدون بهره از کمک حقوقی نمیتوانند این قوانین را رعایت نمایند. در هر حال یک شهروند به اشخاصی که با این متون آشنایی دارند وابسته میباشد و بایستی به وی بفهمانند که حقوق او چیست و تا کجا این حقوق ادامه دار است و در کجا به اتمام میرسد. برای این موضوع توانایی به خصوصی نیاز میباشد که امکان ندارد در خیلی از شغلها پیدا شود، اما فقط توانایی کافی نمیباشد، مردم نیاز دارند که مشاوران و وکلای حقوقی دربر داشته باشند که در بسیاری از موقعیتها بدون هیچ محدودیتی به وی اطمینان کامل پیدا کنند و اینکه با رعایت قانون تنها تلاش در حق و حقوق موکلش را خواهد داشت.
پس وکلا بایستی ویژگیهایی را داشته باشند که شایسته اعتماد مردم شوند:
1_وکیل بایستی شخصی متین و موقر باشد. در قدیم دوست داشتند که وکیل آنها شخصی ۵۰ ساله باشد یا اینکه ظاهر وی همانند شخصی ۵۰ ساله باشد.
2_چه در گذشته و چه حالا وکیل نمیتواند در منزلی اجارهای ساکن باشد و از هر نوع تبلیغات صریح و ضمنی بایستی اجتناب کند.
3_وکیل در مراودات و معاشرتهایش محدودیتهایی دارد تا ۱۵ الی ۲۰ سال قبل حتی وکیل اجازه نداشت فردی را جزء موکل خود در منزل قبول کند یا در دفتر فعالیت دلالان حاضر شود یا با فردی فقط همکاران یا اشخاص صنف خود در رفت و آمد باشد
و دیگر ویژگیهایی که فردی که میتواند در نظر مردم با اعتماد باشد بایستی داشته باشد که در این مباحث کلام بیان شده همه آنان نمیگنجد و تنها بایستی به این نتایج دست یافت که وکیل عمرش را برای مردم صرف نماید و کمتر به خود برسد و این نمایانگر این میباشد که بر محدودیتهایی که شغل وکالت برای صاحبش به وجود میآورد.
در هر حال بعضی وقتها درباره وکلا تردیدهایی هست. این تردیدها به نسبت وکلا در درجه نخست با افرادی میباشد که هیچ وقت با وکیل در ارتباط نبوده اند.
اگر سوال کنندگان درباره دلایل نقد آنان از وکلا پرسیده شود، این اشخاص در واقع در درجه نخست پاسخی را که میشا گوتمن در سایر موارد داده بود، میدهند:
«که خدا را شاکر هستیم که ما تاکنون با وکیل دادگستری روبرو نشدیم، اما ما همواره از آنان بد شنیدهایم.»