اندیشه فولادوند کیست
اندیشه فولادوند بازیگر و شاعر ایرانی متولد ۷ مهر ۱۳۶۲ در تهران است او لیسانس فلسفه دارد اولین بازی او در مقابل دوربین سریال مریم مقدس بود و با فیلم سربازهای جمعه به کارگردانی مسعود کیمیایی اولین گام خود را در سینما برداشت.
پدر اندیشه فولادوند هم شاعر است و او پدرش را در زمینه هنر الگوی خود می داند و مادرش هم معلم است. برادرش تاجر است و خوهر مرجان فولادوند استاد ادبیات است و در مطبوعات هم فعالیت دارد.
اندیشه فولادوند درباره نظر خود پیرامون مادر شدن می گوید:
” درباره مادر شدن هم من نه هم اکنون، بلکه از نوجوانی مطمئن بودم علاقه ای ندارم فرد دیگری را به این دشت مشوش اضافه بکنم! اما اگر روزی و روزگاری این کمبود را در مسئولیت پذیری احساس بکنم، ترجیح می دهم که از بین این همه بچه هایی که متعلق به دیگران بودند اما امروز در شرایط سخت و بدی دارند رشد می کنند، فرزندی را قبول کنم. “
بیوگرافی اندیشه فولادوند و همسرش
این شاعر و بازیگر ایرانی در ۷ مهر ماه ۱۳۶۲ دد تهران در یک خانواده اهل هنر و هنرمند به دنیا آمده و دانش آموخته رشته فلسفه در مقطع لیسانس می باشد.
پدرش فرهاد فولادوند از شعرای بنام ایرانی و مادرش نیز فرهنگی و معلم می باشد. بیوگرافی حسام منظور
دارای دو برادر است که یکی در کار بیزینس و دو خواهر نیز دارد که یکی از آنها دکترای ادبیات دارد.
شروع فعالیت و مطرح شدن
اندیشه فولادوند از به دلیل رشد در خانواده فرهنگی به شعر و موسیقی علاقه وافری دارد، البته در کودکی به نجاری و فروشندگی نیز علاقه مند بود و دوست داشت خرید و فروش کند.
عکس های اندیشه فولادوند
ورود او به عرصه سینما و بازیگری از زمانیکه ۱۸ سال داشت اتفاق افتاد. بیوگرافی غزل حشمت
در بیوگرافی اندیشه فولادوند آمده که اولین نقش جدی او در فیلم سینمایی سربازان جمعه در نقش نقره ساخته مسعود کیمیایی در سال ۱۳۷۹ بوده است .
اما شهرت و مطرح شدن این بازیگر در سریال تنهایی لیلا و پشت بام تهران بوده و بعد از این مجموعه چهره و بازی او به مخاطبان معرفی شد.
زندگینامه اندیشه فولادوند بازیگر و شاعر
این هنرمند ایرانی در فیلم هایی چون سنگ اول و مریم مقدس، سنگ کاغذ قیچی، چهارانگشتی، سن پترزبورگ و سریال ایراندخت و شیدایی و …به ایفای نقش پرداخته و به خاطر بازی درخشان و خوبش برای فیلم سنگ اول در سال ۱۳۸۸ نخل زرین بهترین بازیگر را از سومین جشنواره فیلم جام جم دریافت کرد.
اندیشه فولادوند یکی از هنرپیشه هایی است که با وجود کار و آثار کم خیلی زود مطرح و معروف شد.
شعر و شاعری و علاقه مندی ها
بیوگرافی اندیشه فولادوند شامل اشعار و شعرهای زیبایی این هنرپیشه جوان و معروف ایرانی است و طبع شعر و استعداد او در گفتن شعر باعث شده تا او از دوران ابتدایی و کودکی با سبک خاص خودش شعرهای زیادی را بسراید. طلاق رامبد جوان از نگار جواهریان
وی تاکنون دلنوشته ها و سروده های خود را در قالب مجموعه هایی با نام عطسه های نحس و شلیک کن رفیق و یک خیابان سهم افسانه نیست را منتشر کرده است.
بیوگرافی اندیشه فولادوند ،یکی از آرزوهایش دریافت برنده نوبل ادبیات است و دوست دارد که اولین ایرانی باشد که جایزه نوبل ادبیات را از آن خود میکند.
از سرگرمی هایش دیدن فیلم و مطالعه و سرودن شعر است.
عاشق سفر است و یک خانه روستایی در یکی از روستاهای گیلان دارد و در هر فرصتی برای استراحت و تمدد اعصاب و گرفتن آرامش به آنجا می رود .
ازدواج و همسرش
در بیوگرافی اندیشه فولادوند میخوانیم که مجرد است و ازدواج نکرده و فعلا خبری از همسرش و متاهل بودنش نیست.
او گفته دوست ندارم مادر شوم و فرزندی داشته باشم.
اگر روزی کمبود داشتم و دوست داشتم فرزندی داشته باشم ترجیح میدهم یک بچه را به فرزند خواندگی قبول کنم.
همچنین شهرت او به دلیل مدل های مو و لباس های عجیبی که در مراسم و جشنواره ها می پوشد نیز از دیگر دلایل می باشد.
بازیگر نقش طلا در بانوی عمارت
جدیدترین بازی او در نقش طلا در سریال بانوی عمارت است که در سال ۱۳۹۷ در پاییز و زمستان از شبکه سه نمایش داده شده است.
آثار فیلم و سریال
از دیگر فیلم های سینمایی و سریال های او می توان به ترانه ، کروکودیل، دم سرخ ها، مستطیل قرمز، راه رفتن روی سیم ، انزوا ، حریم شخصی
مرداد ، گاهی ، دو ساعت بعد مهرآباد، خانوم بیوگرافی میلاد میرزایی
کلاشینکف ،نفرین، زندگی با چشمان بسته، چرخ فلک و سریال بچه مهندس و …اشاره کرد.
گفتگو با اندیشه فولادوند
من هشت سالی است که وارد سینما شده ام. از ۱۳۸۳ با سربازهای جمعه و تا به امروز ۱۱ فیلم بازی کرده ام. اندوه بزرگ این است که مساله اکران های پراکنده، گریبانگیر همه بخش های سینماست. من هم بعد از فیلم سربازهای جمعه سه فیلم «ستاره بود»، «ستاره است» و «ستاره می شود» را با آقای جیرانی کار کردم که متاسفانه یکی از آن سه فیلم خیلی محدود اکران شد و دوتای دیگر اکران نشدند.
تقریبا با همه کارگردان هایی که می پسندیدم و دوست داشتم از جمله مسعود کیمیایی، ابراهیم فروزش، فریدون جیرانی، رسول صدر عاملی، سعید سهیلی و بهروز افخمی کار کردم. محبوبترین فیلم برای خودم «سنگ اول» آقای فروزش است که براساس داستانی از آقای هوشنگ مرادی کرمانی ساخته شد که متاسفانه فقط در جشنواره فجر اکران شد و تا به امروز به اکران عموم نرسیده است.
با این تفاسیر اکثر فیلم هایتان اکران نشده؛ انگار بازیگر بدشانسی بودید!
به هر حال در زندگی جبرهایی وجود دارد و اختیاراتی. این ماییم که دست به انتخاب می زنیم. من خیلی راحت می توانستم در این هشت سال به جای ۱۱ فیلم در ۵۰ فیلم بازی کنم و همه شان هم اکران شود. مساله جنس انتخاب هایی است که آدم می کند. فکر می کنم طبیعت انتخاب هایی که کردمبا ذائقه خودم همخوان بود اما فیلم هایی بودند که اکرانشان به دست انداز می خورد. اتفاقا خیلی خوشحال هستم و امیدوارم همچنان شرایطی پیش بیاید که بتوانم تجربه های گونه گون داشته باشم. گرچه اکران شدن یک اثر من را به عنوان آکتور و گروه سازنده اثر خوشحال می کند اما به نظرم آن چیزی که حائز اهمیت است ماندگاری یک اثر است.
یعنی برایتان ناخوشایند نیست که بخش زیادی از کارهایتان دیده نمی شود؟
می دانید ما بازیگرها صاحبان سرنوشت یک اثر نیستیم. یک اثر تا جایی در اختیار ما قرار دارد که برگه قرارداد را امضا می کنم و در وجدان خودمان به آن متعهد می شویم. تجربه کارهای گونه گون در ژانرهای مختلف خیلی خوشحالم می کند. از آنجایی که من در زندگی ام با خودم مسابقه می دهم و فقط با خودم مسابقه دارم، تجربه چیزهایی که ممکن است در زیست واقعی خودم تجربه اش به قیمت گزافی تمام شود و یا اصلا امکانپذیر نباشد. در سینما مجذوبم می کند. وقتی با «سربازهای جمعه» وارد سینما شدم، به عنوان یک بازیگر تازه کرا مورد توجه بسیاری حتی از سوی «فجر» قرار گرفت اما به خاطر حاشیه هایی که فیلم به آن دچار شده بود، هم به من و هم به فیلم بی مهری های بسیار شد اما بازتاب هایی که در تمام این سال ها کارهایم در بین مخاطبانم داشته؛ طوری که اولین نقشم حتی برای عده بسیاری تبدیل به یک کاراکتر ماندگار و شمایلی در سینمای ایران شد خوشحالم می کند. دیده شدن چندان برایم مهم نیست، مهم، این است که سینما و رل هایی که کار می کنم چیزی به من اضافه کند یا من را پیرایش کندو اضافاتی را از من بگیرد. در هر حال من در همه کارهایی که انجام می دهم، دنبال تعالی هستم. سینما هم خودش وارد زندگی من شد و می تواند برای بخشی از این تعالی به من کمک کند.
یعنی انتخاب هایتان از این دیدگاه می آید؟
من همیشه دنبال این بودم که رلی را که فاکتورهای کمتر مشترکی با من داشته باشد، بازی کنم. به خاطر اینکه در آن حالت کشف و شهود برایم اتفاق می افتد. هر چقدر فاکتورهای مشترک بین من و رل کمتر باشد، این کشف و شهود بیشتر می شود. لذت بازی کردن در کاراکترهایی که امکان تجربه های مختلف را به من می دهند در همین است. کاراکترهایی که امکان تجربه های مختلف را به من می دهند در همین است. کاراکترهایی که شاید کمتر آکتور زنی به راحتی انتخابشان کند.
به عنوان مثال من برای دو فیلمم یعنی «سرباز های جمعه» و «چهار انگشتی» به مدت نه ماه سرم را می تراشیدم و البته در کنار این نقش ها، نقش زن روستایی را در فیلم آقای فروزش و یک خبرنگار معمولی یا یک دختر توی خانه را در دو جلد از ستاره های آقای جیرانی بازی کردم و تجربه ام در سن پترزبورگ هم با همه اینها متفاوت بود. گرچه بازی کردن هر رلی مشتقات خاص خودش را دارد ولی کاراکترهای مسئله دار در فیلم های اجتماعی که مشابهشان در سطح جامعه موجد است، خیلی بیشتر در سینما تاثیرگذار هستند و بیشتر در ذهن می مانند که بیشتر انتخاب های من نیز تاکنون از این دست بوده اند. این به نظر من رستگاری یک رل یا یک اثر است که بتواند وارد نوستالژی مخاطبش شود.
اما به نظر می رسد مخاطب بازیگرهایی را که تبدیل به شمایل می شوند و در همه نقش هایشان یک نخ تسبیح دارند، بیشتر در ذهن نگه می دارد؛ معمولا هنرپیشه هایی که در همه نقش ها، چیزی از خودشان هم دیده می شود برای مردم محبوبتر از آنهایی هستند که خودشان را برای نقش قربانی می کنند و ردی از خودشان به جا نمی گذارند. شما هم خودتان را برای نقش قربانی می کنید؟
ببینید، به تعداد همه بازیگرهای جهان شیوه های گوناگون فردی برای رسیدن به نقش وجود دارد که به اضافه داشته های فردی و خودآوردهای ژنتیکی از او شمایلی ویژه خودش می سازد. همه این را اضافه کنید به شیوه های آکادمیک بازیگری که در مدرسه های هنر سراسر جهان تدریس می شوند اما مساله مهم، تاثیری است که یک آرتیست باید روی مخاطبش داشته باشد. گرچه معتقدم هیچ چیزی به تصمیم خود آدم نیست. شما، شمای نوعی را عرض می کنم، باید هنرمند به دنیا بیایید، نمی شود بعدا هنرمند شد، باید بازیگر به دنیا آمد؛ یعنی با یک استعداد ژنتیک باید شاعر به دنیا آمد. نمی شود بعدا شاعر شد وگرنه هر سال ۱۰۰ تا حافظ از دانشکده ادبیات بیرون می آمد. اصولا همه بخش های هنر یک حادثه بی تصمیم است و حسابگری های رایج در جهان، برای هنر پاسخگو نیست.
آثار اندیشه فولادوند
سینما
ترانه (،۱۳۹۶)
کروکودیل (۱۳۹۶)
دم سرخها (۱۳۹۶)
مستطیل قرمز (۱۳۹۵)
راه رفتن روی سیم (۱۳۹۵)
انزوا (۱۳۹۵)
حریم شخصی (۱۳۹۵)
مرداد (۱۳۹۵)
گاهی (۱۳۹۴)
دو ساعت بعد مهرآباد (۱۳۹۲)
خانوم (۱۳۹۲)
کلاشینکف (۱۳۹۲)
نفرین (۱۳۸۹)
سنگ اول (۱۳۸۸)
سن پترزبورگ (۱۳۸۸)
زندگی با چشمان بسته (۱۳۸۷)
چهارانگشتی (۱۳۸۵)
سنگ، کاغذ، قیچی (۱۳۸۵)
ستارهها ۳: ستاره بود (۱۳۸۴)
ستارهها ۲: ستاره است (۱۳۸۴)
ستارهها ۱: ستاره میشود (۱۳۸۴)
سربازهای جمعه (۱۳۸۲)
تلویزیون
شیدایی (۱۳۹۰)
تنهایی لیلا (۱۴۹۴)
پشت بام تهران (۱۳۹۴)
چرخ فلک (۱۳۹۵)
ایراندخت (۱۳۹۷)
بچه مهندس (۱۳۹۷)
سریال بانوی عمارت
تئاتر
چاله (آذر و دی ماه ۱۳۹۱)
واکنش شاعر پیشکسوت به شعرخوانی عجیب اندیشه فولادوند!
انتشار کلیپ شعرخوانی اندیشه فولادوند، بازیگر سینما و تئاتر، در چند روز گذشته واکنشهای متعددی به همراه داشت. بخشی از این واکنشها مربوط به شعری بود که فولادوند در این جلسه خواند. فولادوند که پیش از این در جایزه بدیعالزمان فروزانفر به عنوان یکی از برگزیدگان تجلیل شد، در این جلسه بخشی از مثنوی خود را برای حاضران خواند که به دلایل مختلف مورد انتقاد کارشناسان واقع شد و تعجب مخاطبان را به همراه داشت.
برخی از کارشناسان و ادبدوستان بر این باورند که شعری که فولادوند خواند، نمونهای از جریان شعر پستمدرنی است که از دهه ۷۰ آغاز شده و با وجود تلاشهای زیاد برای ماندگار شدن، رفتهرفته از سوی مخاطبان کنار گذاشته شده است. برخی دیگر نیز پا را فراتر گذاشته و قطعه خوانده شده از این بازیگر را شعر ندانسته و آن را کلمات شلختهای دانسته که کنار هم گذاشته شده اند، بیآنکه مفهومی را به مخاطب منتقل کند و یا پایبند باشد به چهارچوب شعر به معنای حادثهای که در زبان رخ میدهد؛ کلامی اندیشیده که در آن عاطفه و تخیل به هم گره میخورد. به گفته این دسته از منتقدان، شعر این بازیگر جوان را میتوان فاتحهای بر ادب و نظم فارسی دانست.
بیوگرافی اندیشه فولادوند و همسرش + از تیپ های جنجالی تا شعر