تجاوز نظافتچی به پیرزن بی حجاب در خانه اش +عکس و جزئیات

تجاوز نظافتچی به زن بی حجاب در خانه اش +عکس و جزئیات

تجاوز نظافتچی به زن بی حجاب در خانه اش +عکس و جزئیات را در این بخش از مجله شبونه مشاهده نمایید.

تجاوز نظافتچی به زن بی حجاب

به گزارش روزنامه ایران، رسیدگی به این پرونده با شکایت این زن به پلیس آغاز شد. وی در شرح ماجرا گفت: «از آنجا که شوهرم کارمند است و بیشتر وقت‌ها خانه نیست من برای انجام کار‌های خانه تکانی شب عید با یک شرکت خدماتی که همیشه از آن‌ها کارگر می‌گرفتم تماس گرفته و این بار، چون می‌خواستم یکسری وسایل را جابه‌جا کنم، درخواست کارگر مرد کردم. پسر جوانی که به خانه‌ام آمد لهجه شیرازی داشت و هر کاری که می‌گفتم انجام می‌داد. بعد از چند ساعت کار، فقط نظافت پنجره اتاق خواب مانده بود.

تجاوز نظافتچی به پیرزن بی حجاب در خانه اش +عکس و جزئیات

اما وقتی رفتم پرده را دربیاورم او مرا از پشت گرفت و روی تخت انداخت و به زور به من تجاوز کرد. خیلی مقاومت کردم، اما نتوانستم مانعش شوم. با سختی خودم را جلوی پنجره آشپزخانه رساندم و داد و فریاد کردم و از همسایه‌ها کمک خواستم. در همین لحظه این پسر برای اینکه ساکتم کند گلویم را گرفت که اگر همسایه‌ها نمی‌رسیدند کشته می‌شدم. متهم را همانجا گرفتند و تحویل کلانتری شد.»

با تشکیل این پرونده، پسر نظافتچی دستگیر شد و به اتهام شروع به قتل، ضرب و جرح و تجاوز به عنف روانه زندان شد. اما پس از محاکمه در دادگاه از اتهام شروع به قتل تبرئه و در دادگاه کیفری ۲، برای اتهام ضرب و جرح به پرداخت دیه محکوم شد

صبح دیروز این متهم برای رسیدگی به اتهام تجاوز به عنف در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک تهران حاضر شد. شاکی در این جلسه حاضر نشده بود و وکیلش در جایگاه ایستاد و با بیان اینکه نسبت به تبرئه متهم از اتهام شروع به قتل اعتراض داشته و دیه پرداختی را بسیار ناچیز می‌داند، به قاضی گفت: «موکل من درخواست اعدام این پسر را دارد. او جای مادر این پسر جوان است و به زور مورد تجاوز قرار گرفته است.»

تجاوز نظافتچی به پیرزن بی حجاب در خانه اش +عکس و جزئیات

سپس پسر نظافتچی در جایگاه ایستاد و گفت: «من اهل شیرازم و روز حادثه اولین باری بود که برای کار به خانه کسی می‌رفتم. آن خانم وضعیت ظاهری نامناسبی داشت و لباس نامناسبی پوشیده بود من هم که ازدواج نکرده‌ام وسوسه شدم و به او تعرض کردم، اما او هیچ مقاومتی نکرد. بعد هم به او گفتم دستمزدم را بده که ناگهان به سمت پنجره آشپزخانه رفت و شروع به داد و فریاد کرد. من نمی‌خواستم او را بکشم و با او درگیر هم نشدم.»

ثبت بیوگرافی شما یا کسب و کارتان در گوگل ♥ آیا شما هم میخواهید بیوگرافی تان یا کسب و کارتان در گوگل ثبت شود؟ اینجا را ضربه بزنید
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *