بعد ازدواج فهمیدم مادر زنم بهم میاد تَوَهمی که به قتل منجر شد

بعد ازدواج فهمیدم مادر زنم بهم میاد تفکری که به قتل منجر شد مرد 40 ساله نو عروس 17 ساله را به قتل رساند او میگوید همسر 17 ساله ام به من سوءظن داشته و میگفت که با مادرش رابطه عاشقانه دارم.

بعد ازدواج فهمیدم مادر زنم بهم میاد تفکری که به قتل منجر شد

ماجرای قتل

مرگ یک زن 17 ساله باعق شد که پرونده قتل توسط یک تیم متخصص در اگاهی ایجاد شود ماموران در تحقیقات خود فهمیدند بنفشه سه سال پیش در حالی که چهارده سال سن داشته با یک مرد چهل ساله ازدواج نموده است بعد از مدتی بنفشه به رابطه شوهرش شاهین و مادرش  شک میکند و این آشروع اختلاف این دو نفر خواهد بود بعد از این درگیری ها، زن نوجوان و همسر 40 ساله اش تصمیم گرفتند که بدون اینکه طلاق بگیرند از هم جدا زندگی کنند اما مرد 40 ساله همسر خود را به قتل رساند.

تحقیقات لیس برای بررسی این حادثه به دستگیری مرد 40 ساله منجر شد شاهین میگوید همسرش به او سوءظن داشته و همین باعث شده که از نظر عصبی به هم بریزید و به کشتن همسرش اقدام کند.

بعد از پایان تحقیقات، شاهین در دادگاه مجرم و قاتل شناخته شد شاهین در این جلسه منکر اتهاماتش شد و گفت: سه سال قبل از این که با بنفشه آشنا شوم، از فیلیپین زنی را به ایران آورده بودم و در تهران از او نگهداری می‌کردم.

ماجرای ازدواج قاتل با مقتول

البته من این کار را فقط به دلیل ثوابش انجام می‌دادم تا این که با مادر بنفشه آشنا شدم. از آنجا که نمی‌توانستم با زن فیلیپینی ازدواج کنم، به مادر بنفشه گفتم دختری ایرانی را برایم پیدا کند و او هم به من گفت بنفشه دخترش مورد مناسبی است.

بعد ازدواج فهمیدم مادر زنم بهم میاد تفکری که به قتل منجر شد

به خواستگاری بنفشه رفتم و با او ازدواج کردم. وقتی بنفشه زن من شد، 14 سال بیشتر نداشت. زندگی‌ام را که با او شروع کردم متوجه شدم او خیلی بچه است و هیچ چیز از زندگی مشترک نمی‌داند و معنی بعضی مسائل را درک نمی‌کند. همسرم به جای این که اشتباه هایش را بپذیرد به من تهمت می‌زد که با مادرش رابطه دارم، در حالی‌که این‌طور نبود.

همچنین ببینید:

ما در این سال‌ها صاحب یک فرزند شدیم. با این حال ادامه این زندگی فایده‌ای نداشت. من حق‌ و حقوق بنفشه را دادم و قرار شد از هم جدا شویم. خانه‌ای برایش اجاره کرده بودم البته هنوز از هم طلاق نگرفته ‌بودیم. بچه را هم خودم بردم. روز حادثه با من تماس گرفت و گفت می‌خواهد بچه را ببیند و چند روزی با فرزند‌مان باشد. من هم قبول کردم و بچه را به تهران آوردم. بچه را به بنفشه دادم و دوباره به تاکستان برگشتم. سر شب بود که بنفشه تماس گرفت و گفت دیگر حوصله بچه را ندارد و از من خواست او را تحویل بگیرم. مجید رضا رهنورد من هم دوباره به تهران آمدم. بچه را از او گرفتم و برگشتم. نزدیک تاکستان بودم که خانواده بنفشه خبر دادند او کشته شده‌ است.

مادر بنفشه هم در دفاع از اتهامش گفت: من رابطه‌ای با دامادم نداشتم. چون شوهرم بدبین بود از او جدا شدم. شوهرم همیشه به من تهمت می‌زد به همین خاطر بنفشه گمان می‌کرد من با دامادم در ارتباط هستم.

قضات دادگاه پس از رسیدگی به پرونده، شاهین را به درخواست پدر همسرش به قصاص و شلاق محکوم کردند. مادر بنفشه هم به سه سال زندان و 99ضربه شلاق محکوم شد.

ثبت بیوگرافی شما یا کسب و کارتان در گوگل ♥ آیا شما هم میخواهید بیوگرافی تان یا کسب و کارتان در گوگل ثبت شود؟ اینجا را ضربه بزنید
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *