زندگینامه امام جواد (ع) امام محمدتقی از کودکی تا امامت و شهادت

زندگینامه امام جواد (ع) امام محمدتقی از کودکی تا امامت و شهادت

زندگینامه امام جواد (ع)

امام جواد (ع) در روز دهم ماه رجب سال ۱۹۵ هجری قمری در شهر مدینه به دنیا آمد. پدرش امام رضا (ع) بود و مادرش خیزران نام داشت.

زندگینامه امام جواد (ع) امام محمدتقی از کودکی تا امامت و شهادت

17 سال امامت کردند او در زمانی به دنیا آمد که مأمون و برادر ناتنی اش امین درگیر جنگی تلخ جانشینی بودند. مأمون سرانجام در سال 298 هجری قمری پیروز شد و تمام مناطق عباسی را تحت کنترل خود در آورد.

زندگی امام مصادف با خلافت مأمون و معتصم خاندان عباسی بود. هر دو او را از مدینه به بغداد احضار کردند. امام محمد تقی از دوران کودکی شخصیت بزرگی بود.

هنگامی که مأمون امام رضا را به خراسان دعوت کرد، ابتدا حج بجا آورد و پسرش جواد شش ساله را با خود برد. جواد در مکه دید که پدرش به گونه ای با خانه خدا وداع می کند که مطمئن بود دیگر برنمی گردد. الجواد رفت و در جایی نشست. پدرش زیارت او را به جا آورد و از امام جواد خواست تا برای عزیمت آماده شود جواد در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود گفت: چگونه می خواهی در حالی که تو خداحافظی می کنی از جایم بلند شوم که انگار دیگر برنمی گردی؟

نخستین امام خردسال

دوران زندگانی امام جواد علیه السلام از بُرهه های حساس در تاریخ پر فراز و نشیب شیعه است. شیعیان پس از روزگای دشوار، مسیر پرتلاطم جریان های فکری و عقیدتی قرار داشتند و در برابر هجوم ظالمانه دشمنان پایداری می کردند. پس از شهادت امام رضا علیه السلام ، از آن جا که اراده الهی بر آن بود که رشته امامت نگسلد، حضرت امام جواد علیه السلام در خردسالی و من هفت یا هشت سالگی زمام قافله امت را به دست گرفت. امام جواد نخستین امام شیعه است که در خردسالی به امامت رسیده این مسئله طعن و مخالفت دشمنان را برانگیخت تا آن جا که به حیرت و حتی سرگردانی برخی از شیعیان نیز انجامید. اما با آشکار شدن جلوه های الهی امامت آن امام، اندک اندک ابرهای تیره تردید کنار رفت و خصانیت خورشید امامت ایشان آشکارا رخ نمود.

مأمون پس از شهادت امام رضا در سال 204 هجری قمری، مرو را به مقصد بغداد ترک کرد و سیاست دوگانه خود را در قبال فرزند امام تکرار کرد. او می خواست او را تحت کنترل خود درآورد و امام نهم مجبور شد مدینه را به مقصد بغداد ترک کند. ورود امام به بغداد مصادف بود با کاروان مأمون که در خیابان بغداد در حرکت بودند. همه بچه هایی که در خیابان بازی می کردند، با نزدیک شدن کاروان مأمون فرار کردند، اما یک نفر هنوز آنجا بود. مأمون تعجب کرد. از هوده پیاده شد و به سمت بچه رفت.

مأمون از کودک پرسید: چرا مانند دیگران فرار نکردی؟

کودک پاسخ داد: راه تو تنگ نبود و من هیچ کار خلافی نکرده ام.

مأمون: نام تو چیست؟

کودک: من پسر موسی الرضا هستم.

مأمون: تو لایق پسری او هستی. (بحار الانوار)

زندگینامه امام جواد (ع) امام محمدتقی از کودکی تا امامت و شهادت

شهادت امام جواد

مرگ مأمون به سال 218 ق بود و پس از او برادرش معتصم عباسی جای او را گرفت. در سال 220 ق معتصم امام جواد علیه السلام را از شهر مدینه به تغداد آورد تا از نزدیک مراقب ایشان باشد. دسیسه چینی بعضی از درباریان باعث شد تا معتصم که خود نیز مایه ابراز هر نوع دشمنی با امام را در نهاد خو داشت در صدد قتل امام برآید. معتصم با دستیاری جعفر (پسرمأمون) و فریب ام الفضل، خواهر جعفر و همسر امام، مقصود پلید خویش را عملی ساخت. او با مسموم کردن غذا یا آب آشامیدنیِ حضرت، آن مولای بزرگوار را شهید کرد و جهانی را از فیض وجود آن خورشید عالم تاب محروم ساخت. این واقعه شوم، در ماه ذیقعده 220 هجری اتفاق افتاد. امام جواد در هنگام شهادت بیش از 25 سال و چند ماه نداشت.(23)

پس از شهادت امام هشتم در سال 203 هجری قمری، امام محمد تقی به عنوان جانشین وی معرفی شد. او در آن زمان نه ساله بود، بنابراین امامت او یادآور داستان یحیی تعمید دهنده و عیسی بود که به هر دوی آنها در جوانی حکمت داده شد. (س19:12)

منصوبان خداوند همگی برای اهداف خاصی تربیت شده بودند و از همین رو از کودکی معصوم بودند. وقتی امام جواد در حضور مأمون با علمای بغداد گفتگو می کرد، همه می توانستند ارتباط بین امام جواد و خدا را ببینند.

زندگینامه امام جواد (ع) امام محمدتقی از کودکی تا امامت و شهادت

در میان خلفای عباسی، مأمون به هوشمندی و آینده نگری مشهور بود. او علاقه مند به علم و فرهنگ بود، اما همچنین می دانست که عباسیان از حمایت مردمی برخوردار نیستند و مسلمانان به خاندان پیامبر عشق می ورزیدند. مأمون به خوبی می‌دانست که انقلابیون در سراسر جهان اسلام، همگی به دنبال رهبری نمایندگان واقعی خداوند هستند. اما مأمون به جای استفاده از زور و ارعاب، تصمیم گرفت خود را با انقلاب ها و جنبش ها همسو کند تا آنها را تحت کنترل درآورد. به همین منظور امام هشتم را به خراسان دعوت کرد، اما سرانجام از ترس محبوبیت روزافزون، تصمیم به کشتن او گرفت.

شهادت امام هشتم، مأمون را از تهدید سرنگونی در امان نگذاشت، زیرا فرزند امام رضا همچنان می توانست علیه او قیام کند. از این رو مأمون امام جواد را به بغداد دعوت کرد و او را به عقد دخترش ام الفضل درآورد تا دل ها و ذهن های پیروان خود را جلب کند.

همچنین ببینید:

5 انشا در مورد امام جواد (ع) انشاء درباره امام محمدتقی برای دانش آموزان

عباسیان از این ازدواج راضی نبودند، اما مأمون می دانست که باید شیعیان را آرام کند. مأمون برای رفع نگرانی عباسیان مراسمی ترتیب داد تا عباسیان سطح علم امام جواد را ببینند و از انتقاد از ازدواج دست بردارند. در این جلسه، رئیس قوه قضائیه وقت، یحیی بن. اکثم (برای اطلاعات بیشتر به تاریخ بغداد مراجعه کنید) سؤالاتی را از امام نهم مطرح کرد. اولین سوال ایشان این بود: قضاوت شما در مورد کسی که برای زیارت مکه در حال حرمت بوده حیوانی را شکار کرده است؟

صفات زیباى اخلاقى و انسانى حضرت

حضرت جواد در داشتن تمام صفات زیباى اخلاقى و انسانى سرآمد خوبان روزگار بود. پارسایى، علم و دانش و بخشندگى‏اش موجب شده بود با القاب جواد، تقى، مرتضى و منتجب شناخته شود. اما در این میان لقب “ابن الرضا” به خاطر شکوه و جلال امام رضا (ع) در میان مردم شهرت بیشترى داشت .

امام جواد در سال 203 هجری قمری پس از شهادت پدرش امام رضا به امامت رسید. دوران هفده ساله امامت او با حکومت مأمون و معتصم، خلفای عباسی، همزمان بود. هنگامی که امام رضا به دعوت مأمون از مدینه به توس رفت امام جواد (ع) که کودک بود، مانند دیگر افراد خانواده حضرت رضا در مدینه ماند و در سال 202 هجری قمری برای دیدار پدر به مرو رفت و سپس به مدینه بازگشت.

جایگاه سیاسی حضرت

پس از شهادت امام رضا مأمون به بغداد رفت. او که از کمالات علمی و معنوی امام جواد آگاه بود ایشان را از مدینه به بغداد دعوت کرد. اما دولتمردان حکومت عباسی و اطرافیان مأمون از این اقدام ناخشنود بودند، به ویژه آنکه مأمون تصمیم داشت دختر خود، ام الفضل را به همسری امام جواد (ع) در آورد. مأمون برای آنکه آنها را از مقام علمی و فضل آن حضرت آگاه کند، در بغداد مجلس بحثی میان او و دانشمندان بزرگ آن روزگار ترتیب داد. در این مجلس، امام به پرسشهای علما پاسخ گفت و میزان دانش و هوش وی بر آنان آشکار شد. پس از آن مأمون دختر خود را به همسری امام درآورد.

✅ لینک این صفحه برای ارسال به دوستان:

❤️ثبت بیوگرافی شما یا کسب و کارتان در گوگل❤️ آیا شما هم میخواهید بیوگرافی تان یا کسب و کارتان در گوگل ثبت شود؟ اینجا را ضربه بزنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *