20 شعر کودکانه در مورد حضرت فاطمه زهرا (س)

20 شعر کودکانه در مورد حضرت فاطمه زهرا (س) و اشعار زیبا کودکانه درباره حضرت زهرا به زبان کودکان را در این صفحه اماده کرده ایم

شهادت حضرت فاطمه زهرا یکی از اتفاقات تلخ تاریخ اسلام است ایشان به صورت مظلومانه به شهادت رسید و در 18 سالگی شهید شد درباره شهادت ایشان گفته میشود که وقتی حضرت فاطمه لا به لای دیوار و درب منزل بوده شخصی به نام “قنفذ غلام عمر” چندین لگد به پهلو و شکم حضرت فاطمه میزند که موجب میشود فرزند او به نام “محسن” سقط شود و بعد از چند حضرت زهرا نیز به شهادت برسد.

امام علی ناچار شد به صورت مخفیانه پیکر وی را دفن کند تا توسط دشمن نبش قبر نشود و یا مورد بی احترامی قرار نگیرد.

20 شعر کودکانه شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

محل دفن این بانوی بزرگ مدینه و قبرش بر اساس وصیتش به امیرالمؤمنین علی علیه السلام معلوم نیست.

روزی حضرت محمد (ص) وارد خانه شد و شنید که همسرش خدیجه با خود صحبت می کند و به او گفت: ای خدیجه با تو صحبت می کنی؟ او گفت: جنینی که در شکم من است با من صحبت می کند و با من همراهی می کند. به او گفت: این جبرئیل است که به من مژده می دهد که او مونث است و نسیم پاک و فرخنده است و خداوند تبارک و تعالی نسل مرا از او قرار می دهد و از او می سازد.

20 شعر کودکانه شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

دخت پیمبر کیه؟ فاطمه

همسر حیدر کیه؟ فاطمه

ام امامان کیه؟ فاطمه

کوثر قرآن کیه؟ فاطمه

مادر زینب کیه؟ فاطمه

روشنی شب کیه؟ فاطمه

ام ابیها کیه؟ فاطمه

دوست شماها کیه؟ فاطمه

نور هدایت کیه؟ فاطمه

یار ولایت کیه؟ فاطمه

………

یک خانوم مهربون
شد چراغ راهمون
شبیه کوهی از نور
تاریکی رو کرده دور
تا بشه خوب و روشن
راه تو و راه من
بگیم همه یک صدا
سلام حضرت زهرا
چشم چراغ بابا
حضرت خوب زهرا
یاری می کرد همیشه
پیامبر خدا را
جارو می کرد اتاق را
حاضر می کرد غذا را
پیامبر از دیدنش
روی گلش می شکفت
به دختر عزیزش
«مادر بابا» می گفت
فاطمه عزیز ما
دختر پیامبر بود
او فقط نه یک دختر
بلکه مثل مادر بود
صبح یواش یواش
می‌ رفت خانه و دَمِ در را
مثل دسته گل می کرد
خانه پیامبر را
می نشست و وا می کرد
جانماز بابا را
توی سفره هم می چید
نان و شیر و خرما را
آسیای دستی را
می نشست و می چرخاند
روی لب گل خنده
زیر لب دعا می خواند
همواره پدر می گفت:
یاور پدر هستی
دختر عزیز من
مادر پدر هستی

همچنین ببینید:

زهرای کوثر آمد خندان و شاد و خوشرو
با دامنی پر از گل با غنچه های خوشبو
روی سرش ستاره یک تاج آسمانی
بر صورت قشنگش لبخند مهربانی
بابای خوب زهرا بوسید صورتش را
او با فرشته ها گفت شکر خدای دانا

عکس پروفایل شهادت حضرت فاطمه + عکس نوشته ایام فاطمیه

اشعار زیبا کودکانه برای حضرت فاطمه زهرا

تو با ستاره های شب
تو با سپیده همدمی
شبیه یاس ونسترن
شبیه ماه ومریمی

تو پاک وخوب با خدا
تو دختر پیمبری (ص)
خدا به بچه ههای تو همیشه داده سروری
محبت تو می دهد به من امید وآبرو
بمان بمان برای من تویی تمام آرزو

نشسته مهر فاطمه (س)به قلب من به جان من
نشسته نام فاطمه (س)به دفتر و زبان من

خدا به احترام او نشانده زیر پای ما
برای این محبتش بهشت جاودانه را

آنکه به دستش زده خاتم پیغمبران (ص)
بوسه جان بخش خود ای گل رعنا تویی

همسر مولایی ما مرهم غم ههای او
عصمت پیغمبری (ص) همدم دریا تویی

مهر تو دارم به دل درد تو دارم به جان
ای گل پر پر شده حضرت زهرا (س) تویی

هر که دشمنی کرده با بتول (س)
بوده دشمن حضرت رسول (ص)

هر که با بتول(س) بوده مهربان
کرده شاد شاد صاحب الزمان (عج)

دشمنان او تیره اند وتار
قاتلان او ظالمند و خوار

عکس پروفایل شهادت حضرت فاطمه + عکس نوشته ایام فاطمیه

اشعار شهادت حضرت زهرا برای کودکان

یه روزی روزگاری —–پیامبر خوب ما
درون مسجد بود و —–نشسته بود با یارا
رسید یه مردی از راه —–لباس اون پاره بود
گرسنه بود و تشنه —–اون خیلی بیچاره بود
پیامبر اون رو که دید —–دلش به حال اون سوخت
نگاهش رو به سمت —–خونه ی دخترش دوخت
فکری به حال اون کرد —–گفتش که ای بی نوا
برای رفع نیاز —–برو خونه ی زهرا
دختر من بخشنده س —–اون خیلی مهربونه
نمیذاره فقیری —–دست خالی بمونه
اون به همراه بلال —–رفتش منزل ایشون
گفتش که ای فاطمه —–خانم منم یه مهمون
حضرت رفتن به خونه —–اما نداشتن چیزی
تنها داشتن تو خونه —–گردنبند عزیزی
گردنبند زیبا رو —–بخشید ایشون به اون مرد
بااین کارش فقیر هم —–خوشحالی و شادی کرد
مرد فقیر با شادی —–برگشت پیش پیامبر
گفتش رسول خدا —–ای مرد شادی آور
حضرت زهرا بخشید —–این گردنبند رو به من
تاکه اونو بفروشم —–حل بشه مشکل من
اما بگم بچه ها —–یار پیامبر ما
خرید گردنبندو از —–همون مرد بینوا
بعدم اونو هدیه کرد —–به حضرت محمد
لبخندی خوب و زیبا —–بر لب ایشون اومد
هدیه دادن‌ دوباره —–پیامبر ما همه
گردنبند زیبا رو —–به ‌دخترش فاطمه

همچنین ببینید:

 

2 نظر

  1. علیرضا قاسمی

    بانوی بی حرم

    یه روز تو روضه ی شما
    فکری اومد توی سَرم

    اینکه چرا واسه شما
    نَساخته هیچ کسی حَرَم

    تا من به دیدنِ شما
    بیام با دیده ی تَرَم

    بیام مُقابلِ ضَریح
    با احترام سلام بِدَم

    ضَریحِت و بَغَل کُنم
    غَم ها مو از یاد بِبَرم

    قول میدم اون روز واسه ی
    کَفتَرا گندم بِخرم

    کفشا رو جفت کُنم خانوم
    جارو به فَرشا بِزَنم

    با بچه ها تو صَحنِتون
    این وَر و اون وَر بِپَرم

    از آبِ سَقّاخونَتون
    واسه تبرُّک بِبَرم

    یه شیشه عطرِ خوبِ یاس
    عطرِ ضَریح و اون حَرَم

    واسه برادرم خانوم
    برای سوغات بِبَرم

    یعنی میشه یه روز بیاد
    که من خانوم با مادرم

    بیام زیارتِ شما
    بانوی خوب و محترم

    قَسَم به پَهلویِ شما
    که این نمیشه باوَرَم

    چرا هنوز واسه شما
    نساخته هیچ کسی حرم

    بابا که حال من رو دید
    گُفتِش می دونی دخترم

    خودِ خانوم می خواد کسی
    نَدونه این رو دلبرم

    که قَبرِشون کُجاست بابا
    الهی قُربونِت بِرَم

    فقط این و بِدونْ گُلم
    به لطفِ خالقِ کَرَم

    وقتی امامْ زَمان بیاد
    میسازه واسَشون حرم

    شاعر : علیرضا قاسمی

  2. علیرضا قاسمی

    شعر کودکانه شهادت حضرت زهرا

    یه روز گل پیامبر
    نشسته بود تو خانه

    که دشمنان اسلام
    یه لشکر بیگانه

    به سوی خانه او
    شدند همی روانه

    تو دستشون فقط بود
    شمشیر و تازیانه

    زهرا شنید صدایی
    صدای درب خانه

    لرزید دل غریبش
    یه ترس مادرانه

    اومد به پشت در او
    با حالی عاجزانه

    یکی از اون آدما
    با خشم و وحشیانه

    در را شکست و سوزاند
    آتش گرفت زبانه

    لگد به در چو کوبید
    میخی ز در کمانه

    کرد و به پهلویش خورد
    شد دردی مادرانه

    محسن به آسمانها
    شد سوی حق روانه

    آن شب کنار مولا
    بنشست و خالصانه

    وصیتش رو فرمود
    به مولا محرمانه

    امشب دعا کنم من
    درد و دلی شبانه

    پیش خدای خوبم
    از جور این زمانه

    موهای زینبم را
    زدم به شوقی شانه

    حسینم و حسن را
    بوسیدم عاشقانه

    گفتم مرا علی جان
    غسلم نما شبانه

    مرا به خاک بسپار
    عشقم تو مخفیانه

    از جایگاه قبرم
    ندی به کس نشانه

    با هر سوال دشمن
    بیار تو صد بهانه

    شعر از : علیرضا قاسمی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *