کلمه «کلک» در این ضرب المثل به معنی فریب یا حقه نیست بلکه واژه کلک در این ضرب المثل منظور آتشدان یا کوره آتشی است شبیه تنور گلی و سفالین است که آهنگران از آن برای سرخ کردن فلزات استفاده میکردند و از طریق او میتوانستند که آهن و فلز گداخته را در روی سندان و زیر چکش به هر شکلی که بخواهند در بیاورند.
زیر کلک سوراخی بود که لوله ای برای دمیدن از زیر زمین به آن وصل بود و روی آن آتش و زغال سنگ میریختند و با استفاده از تلمبه مخصوص از زیر کلک به آن باد میوزیدند تا زغالها کاملاً سرخ و اتشین شود، سپس آهن مورد نظر را در درون آتش میگذاشتند و باز هم به شدت میدمیدند تا آهن نیز گداخته شده به شکل آتش درآید و از آن تیشه و داس و تبر و بیل و کلنگ و انبر و … بسازند و وقتی کلک را از این فرایند جدا میکردند همه احتمال ریخته شدن آتش بر روی آهنگر زیاد بود و مرگ او را رقم میزد.
این عبارت «کلک کسی را کندن» موقعی به کار می رود که شخصی را از بین برده یا از جایی که در آن کار میکرده اخراج کرده باشند.در چنین موارد و نظایر آن گفته میشود: بالاخره کَلَکش را کندند.
برمی گردد به ازمنه و اعصار گذشته و دوران حکومیت مطلقه همچون شرایط کنونی حاکم بر ایران هنگامی که یکی از مخالفان و سرکشان دستگاه را سرکوب کرده و از بین میبردند این اصطلاح به کار برده میشد.
در حال حاضر ناظر بر کسی است که چون قصدسعایت داشته باشد با اتخاذ تدابیر لازم نقشههایش را بر هم زنند و دفع شر کنند.