لعیا زنگنه متولد 14 مرداد 1344 در تهران بازیگر سینما ، تئاتر و تلویزیون ایران است. او دارای مدرک کارشناسی تئاتر از دانشگاه هنر می باشد ، یک دوره کلاس آموزش نقاشی را نیز گذرانده است. او یک دوره کلاس نقاشی را نیز گذرانده است. خانم زنگنه متأهل می باشد و یک دختر به اسم سارا دارد. و هیچ اطلاعات بیشتری در مورد نحوه ازدواج و همسر و دخترش منتشر نشده است.
بیوگرافی لعیا زنگنه و همسرش
- نام اصلی : لعیا زنگنه
- متولد : 14 مرداد 1344 شیراز
- زمینه فعالیت : سینما ، تئاتر و تلویزیون
- پیشه : بازیگر
- مدرک تحصیلی : کارشناسی تئاتر از دانشگاه هنر
- سالهای فعالیت : 1371 تاکنون
- نام همسر :
- والدین : یاشار زنگنه و مهدیه موسوی
لعیا زنگنه بازیگر ایرانی در 27 خرداد سال 1344 در شیراز به دنیا آمده است.
بنا به گفته ها وی فرزند مهندس یاشار زنگنه معاون اسبق نظام مهندسی استان اصفهان و نام مادرش مهدیه موسوی است که اصالت لر بختیاری منطقه اقلید فارس را دارند.
زنگنه دارای مدرک کارشناسی تئاتر و علاوه بر بازیگری در عرصه نقاشی نیز فعالیت و دوره های آموزش نقاشی را نیز گذراندهاست
چگونه بازیگر شد
او با توجه به علاقه اش به بازیگری در این رشته تحصیل کرد و کارش را با تاتر آغاز کرد و توسط استاد امین تارخ در سال 1371 به سریال تلویزیونی معرفی شد.
بیوگرافی لعیا زنگنه
در این راه مشاوره های محمد علی کشاورز و ثریا قاسمی نیز در فعالیت بیشترش بی تاثیر نبود.
اولین نقش آفرینی را در سال 74 در سریال در پناه تو انجام داد و خیلی زود معروف شد.
چهره خاص و بازی منحصر بفردش در سریال معروف در پناه تو در کنار مرحوم حسن جوهرچی باعث شد تا این نقش و نام هنری برای همیشه به یادها بماند و از وی چهره مشهور و معروفی بسازد.
در واقع او با یک بازی توانست به خوبی دیده شود.
وی در دوران دانشجویی چندین نمایشنامه نوشته و روی صحنه برده است.
از جمله سریالهای بعدی که بازی کرد می توان به در قلب من و تولدی دیگر، باران عشق ، مدار صفر درجه ، اغما ، راستش را بگو ، مادرانه ، خواب بلند و سریال پشت بام تهران اشاره کرد.
عکس های لعیا زنگنه
جدیدترین نقش زنگنه در سریال پدر است که در ماه رمضان ۹۷ روی آنتن شبکه دو با خواهد رفت.
علاوه بر تلویزیون در سینما نیز فعال بوده و در فیلم های زندگی خصوصی و عاشق ها ایستاده میمیرند و خود زنی ، خیابان های آرام ، رییس ؛ تب …..حضور داشته است.
وی در سریال ماه رمضان 97 همبازی با مهدی سلطانی و بیژن امکانیان می باشد.
پاسخ لعیا زنگنه به ستاره نشدن
بازیگر زن درباره اینکه چرا با توجه به معروف بودن ، به ستاره سینما تبدیل نشد گفت : ستاره یعنی چی؟ آدم چطوری ستاره می شود؟ این که پرکار باشد؟ من می توانم به جرات بگویم که هنوز روی همان موجی هستم که زیر پایم آمده البته نه با پرکاری یا این که روی جلد مجله ها باشم.
همچنین ببینید:
⚡️بیوگرافی اشکان خطیبی و همسرش
⚡️بیوگرافی فلامک جنیدی و همسرش
⚡️بیوگرافی مریم امیرجلالی بازیگر
من این کار را نمی کنم. من نمی خواهم مانکن باشم یا شوء بدهم. اینها انتخاب من نیست. من آن کار را نمی کنم. اگر می خواهند بگویند ستاره نشدم بگویند. من نمی خواستم این جور ستاره باشم و حریم خصوصیم را از دست بدهم.
لعیا زنگنه و همسرش
ازدواج و عکس همسرش
بعضی رسانه ها منتشر کردند که وی ازدواج کرده و دارای یک دختر می باشد و اما از ازدواج و همسرش خبر دقیقی منتشر نشده و ایشان صریحا گفتند که دوست ندارند از زندگی خصوصی خود حرفی بزنند.
لعیا زنگنه و دخترش
تلویزیون سکوی پرتاب من بود
لعیا زنگنه یکی از این افراد بود که در سخنانی گفت: حرفی دارم که سالها دلم میخواست به گوش مسئولان برسانم، یکی از افتخارات من این است که از تلویزیون شروع کردم و تلویزیون سکوی پرتاب من بوده است. تلویزیون به من عزت، آبرو، احترام، شهرت و از همه مهمتر محبوبیت داده است و من همیشه خودم را مدیون تلویزیون میدانم و به گونهای زندگی میکنم که احترام متقابل خود را به تلویزیون برگردانم و تلویزیون بگوید این بازیگر من است
وی افزود: اتفاقات عجیبی برای من افتاد و در سریال «در قلب من» که دقیق یادم است سال 76 آن را بازی کردم یکی از پیشکسوتان آنجا به من میگفت چقدر بد است که «در پناه تو» اولین سریال تو است. من آن زمان معنی این حرف را نمیفهمیدم اما بعدها متوجه شدم وقتی اولین کار کسی فوق العاده باشد انتظار کارهای فوق العاده تری برای آینده خود دارد. در سریال «در قلب من» من مدیون فیلمنامه خوب، تهیه کنده نازنین و کارگردان بودم و بازیگرانی چون ثریا قاسمی استاد من در کار بود و آقایان پورصمیمی و راد نیز همین نقش را داشتند، در واقع مجموع کاملی بود که هر کس جای من در آن قرار میگرفت همین اتفاق برایش میافتاد
آن زمان درِ تلویزیون مثل درِ زورخانه بود
این بازیگر ادامه داد: جای گلایه همین جا است من غریبه نیستم، من مال تلویزیون هستم و تلویزیون مال من است و میخواهم از مشکلی بگویم که بعد از «در پناه تو» در سالهای اخیر رخ داد.
زنگنه تصریح کرد: آن زمان در تلویزیون مثل در زورخانه کوچک بود و باید سرت را پایین میکردی و با خضوع وارد میشدی، آن زمان من تجربه کار نداشتم اما درس خوانده بودم و تئاتر کار کرده بودم. در چنین شرایطی وقتی ورود سخت باشد برای همه از جمله فیلمنامه نویس و دیگر عوامل نیز سخت است. تهیه کننده من منوچهر شاهسواری بود که با حضور او حتی یک ریال پرداختی ما دیر نشد و هیچوقت فرصت نشد بگویم این آدم در حق من بازیگر چه لطفی کرد. من به او گفتم خانه ندارم و او حتی نگذاشت کمک بخواهم و حرفی بزنم و چک را نوشت. پشت دوربین جواد صفا بود که با یک نگاه من را آرام میکرد
لعیا زنگنه: نمیخواهم مانکن باشم
خانم زنگنه میگوید وقتی من بازیگر وارد دفتر كارگردانی میشوم كه زنگ زده و به من پیشنهاد كار كرده اولین حرفی كه میزند این است كه اه! خانم زنگنه شما همیشه با این لباس میروید بیرون؟ و من فكر میكنم این آقا وقتی به یك بازیگر خانم زنگ میزند انتظار دیدن دختری كه لباس ساده پوشیده و كارهای عجیبی با صورتش نكرده ندارد.
پیشنهد میکنیم ببینید
بیوگرافی ساناز طاری بازیگر و همسرش |
بیوگرافی دنیا مدنی بازیگر و همسرش |
بیوگرافی مهدی قربانی بازیگر و همسرش |
در نیمه دوم سال 1375، یكشنبه شبها سریالی خانوادگی از شبكه دو سیما پخش میشد كه در كنار سریال امام علی(ع) توانست عنوان پرمخاطبترین مجموعههای سیما را به خود اختصاص دهد. سریال خانوادگی كه داستان دختری (مریم افشار) از طبقه متوسط فرهنگی را روایت میكرد كه شخصیت محكم و با وقار و فعالیتهای موثرش در دانشگاه سبب میشود كه مورد توجه سه نفر از همكلاسیهایش قرار بگیرد.
پارسا باهوش و تندزبانی كه به مدد ممیزی سیما از سیر داستان خارج شد، محمد؛ جوان مذهبی، بااراده و خودداری كه در رویارویی با خواستگاری به نام رامین (از دوستان محمد) كه شخصیتی متزلزل و بیثبات دارد هیچ اقدامی نمیكند تا در نهایت تصمیم لجوجانه مریم در برابر این انفعال، روند داستان را پیچیدهتر كند.
چرا لعیا زنگنه ستاره شد؟
او میگوید ستاره یعنی چی؟ آدم چطوری ستاره میشود؟ اینكه پركار باشد؟ من میتوانم به جرات بگویم كه هنوز روی همان موجی هستم كه زیر پایم آمده البته نه با پركاری یا اینكه روی جلد مجلهها باشم. من این كار را نمیكنم. من نمیخواهم مانكن باشم یا شوء بدهم. اینها انتخاب من نیست. میتواند انتخاب فرد دیگر باشد- كه قابل احترام هم هست- اما من آن كار را نمیكنم. اگر میخواهند بگویند استار نماندم باشد. من نمیخواستم -به آن معنی- استار باشم.
احترام و عشق. این كه مثلا وقتی دو هفته پیش سوار آژانس شدم آقای راننده از صدایم مرا شناخت و شروع كرد به صحبت كردن در باره هنر و بازیگری. طوری صحبت كرد كه من اصلا انتظار نداشتم و خب نادانی مرا ثابت كرد. گفت ما دوست نداریم بازیگرمان را یكجور دیگر ببینیم. گفت من وقتی شب خسته میروم خانه و تلویزیون را روشن میكنم دوست دارم بازیگر مورد علاقهام را در همان قد و اندازهای كه از او میشناسم و توقع دارم ببینم ولی وقتی این اتفاق نمیافتد قلب من میشكند. وقتی پیاده شدم گفتم قول میدهم تا آنجا كه شعور و قدرتم اجازه می دهد هیچوقت كاری را قبول نكنم كه تو اذیت شوی. وقتی میبینم آدمها اینقدر به هم نزدیكند خب به نظرم هنوز روی همان موجی.
من به عنوان یك زن بازیگر از اینكه اینقدر مراقب باشم كه اتفاقات عجیب و غریبی نیفتد اذیت میشوم. از من انرژی میگیرد. دوست ندارم اینقدر انرژی هدر دهم. نهایتش چه اتفاقی میافتد؟ آن پروانه شدن یا دگردیسی یا شاهنقش برایم رخ نمیدهد. من این را با خودم حلاجی كردهام.
میگویم مگر چند درصد از آدمها به آن آرزوهای بزرگی كه داشتهاند رسیدهاند؟ من هم جزو آنهایی كه نرسیدهاند. همه كرمها كه پروانه نمیشوند یك عدهشان در پیلههایشان میمیرند و یك عده خفه میشوند. نه من در پیله نخواهم ماند وقتی مثلا با كیمیایی كار میكنم و در تجربه دومام نقشی متفاوت به من میدهد یعنی اینكه او دارد خود واقعی من را میبیند و این بینهایت برای من ارزشمند است.