بیوگرافی خانم تانیا جوهری از بازیگران قدیمی به همراه ماجرای طلاقش از زنده یاد خسرو شکیبایی و عکس های شخصی و سوابق فیلم و بازیگری اش را در مجله شبونه دنبال کنید.
بیوگرافی تانیا جوهری
از بازیگران پیشکسوت در عرصه در عرصه فیلم و سینمای ایران در سال ۱۳۲۹ در شهر تهران دیده به جهان گشوده است.
تحصیلات
وی دارای مدرک فارغ التحصیلی از دانشکده ای به نام هنرهای زیبا در دانشگاه تهران می باشد.
این خانم هنرمند سالهاست که دیگر هیچ گونه فعالیتی در عرصه بازیگری و سینما نداشته است.
خانواده تانیا جوهری
ایشان خواهر الیزا جوهری میباشد که وی نیز از بازیگران عرصه فیلم و سینما در دهه ۶۰ و ۷۰ بوده و آثار و هنرنمایی های زیادی را در زمینه بازیگری در کارنامه شخصی خود دارد.
ازدواج تانیا جوهری
خانم تانیا جوهری در سال ۱۳۴۸ با آقای خسرو شکیبایی ازدواج می کند و حاصل زندگی مشترک آنها دختری به نام پوپک است.
اما این ازدواج بعد از سال ها به جدایی ختم میشود و خسرو شکیبایی پس از آن در سال ۱۳۶۰ با پروین کوشیار که از بازیگران عرصه تئاتر بود وارد زندگی مشترک میشود که ثمره این ازدواج پسری به نام پوریا شکیبایی میباشد که متولد سال ۱۳۶۱ است.
پوپک شکیبایی دختر تانیا جوهری در حال حاضر مشغول فعالیت های هنری در زمینه رادیو و کاری گویندگی می باشد و عضو انجمن گویندگان جوان و دوبلور مشهور می باشد، ما در پی یک حادثه ناگوار سرانجام در سال ۸۹ همسر خود را در یک سانحه از دست میدهد و دیگر فعالیت کاری خود را کنار می گذارد.
آغاز حرفه بازیگری
خانم تانیا جوهری از زمان قبل از انقلاب وارد عرصه بازیگری میشه و هنرنمایی خود را در زمینه تئاتر و نمایش نامه آغاز میکنه و چندین سال در حرفه تئاتر مشغول به فعالیت بوده است
همچنین ببینید:
همچنین ایشان اولین کار خود در زمینه تلویزیون را با بازی در فیلمی به نام لحظه وارد آغاز میکند.
در واقع بیشترین هنر نمایی ایشان در عرصه بازیگری مربوط به دوران بعد از انقلاب است و در آن زمان به عنوان یکی از پرکارترین و فعال ترین بازیگر در دهه ۶۰ و ۷۰ لقب گرفت.
آثار هنری تانیا جوهری
از مجموعه فعالیت های هنری ایشان می توان به جدال با سرنوشت فردا دیر است دردسر بزرگ عاقبت نقد فروشی کاشانه نود شب عاقبت نسیه فروشی و نرگس شیش و بش حسرت دیدار غریبه و همچنین در سریال دیدنی گل پامچال اشاره کرد.
سابقه فعالیت
وی همچنین سابقه همکاری با کارگردان معروفی چون آقای همایون اسعدیان مهران مدیری اکبر خواجویی را در سوابق فعالیت خود دارد.
جوهری درباره نخستین سالهای حضوش در تئاتر چنین میگوید: آن زمان هنرمندان تئاتر در قالب گروه در اداره تئاتر فعالیت میکردند. هر گروه سالی دو نمایش اجرا میکرد و من هم عضو گروه تئاتر جوان بودم.
این دختر جوان که برای خواندن کتابهای تئاتری و نمایشنامهها شوق بسیار داشت، نتیجه مطالعات خود را دید و در آزمون ورودی دانشکده هنرهای زیبا پذیرفته شد. او هم یکی از دانشجویانی بود که در دوران طلایی این دانشکده نزد استادانی همچون دکتر محمد کوثر، حسین پرورش، دکتر علی رفیعی، زنده یاد حمید سمندریان و… درس تئاتر خواند.
در همین دانشکده با دکتر رفیعی آشنا شد و در اولین نمایشی که رفیعی بعد از بازگشتش به ایران در مجموعه تئاتر شهر روی صحنه برد، بازی کرد. نمایش «خاطرات و کابوسهای جامهدار از زندگی و مرگ میرزاتقی خان فراهانی»، که خوش درخشید و بعدها این همکاری در نمایشهای دیگری مانند «آنتیگون»، «شیوه و استغاثه پای دیوار بزرگ شهر» ادامه پیدا کرد و آخرین همکاری آنان در نمایش «یادگار سالهای شن» بود. بیوگرافی بهزار خداویسی
در دوران بازیگری ام خیلی فعال بودم
جوهری که در آن سالها بسیار پرکار بوده و به طور همزمان در اداره تئاتر و دانشکده هنرهای زیبا فعالیت میکرده، میگوید: «در دوران فعالیتم، اکثر مواقع سر کار بودم و با بسیاری از کارگردانهای بزرگ آن زمان همکاری کردم؛ با دکتر علی رفیعی، آقایان اسماعیل شنگله، اکبر زنجانپور، هادی مرزبان و… همکاریهای متعددی داشتم.»
برای بازیگری که شیرینی حضور روی صحنه و هم نفسشدن با تماشاگر را چشیده باشد، دوری از صحنه هیچ هم آسان نیست. مطلبی که جوهری این گونه توضیحش میدهد: «دلم برای لحظه رورانس (لحظه پایانی نمایش که بازیگران روی صحنه در مقابل تماشاگران تعظیم میکنند و تماشاگران آنان را تشویق میکنند) تنگ میشود. دوست دارم دوباره این لحظه را تجربه کنم و مقابل تماشاگران تعظیم کنم. برای این لحظه خیلی دلتنگ میشوم.»
تانیا جوهری میگوید نقش هایم را دوست داشتم
او همه نقشهایی را که بازی کرده دوست دارد و نمیتواند یک نقش بخصوص را به عنوان محبوبترین نقش خود معرفی کند: «در هر یک از نقشها، یک بُعد از وجود انسان را پیدا کردم. به همین دلیل همه
نقشهایم را دوست دارم. پیدا کردن ابعاد گوناگون انسان و ارایه آن روی صحنه، بسیار شیرین است.»
اما هر بازیگری هر چقدر هم که موفق بوده باشد، حسرتهایی هم دارد؛ نقشهایی که مجال بازی در آنها نیافته است و تانیا جوهری هم از این قاعده مستثنی نیست: «قرار بود در نمایش «باغ آلبالو» به کارگردانی آقای زنجانپور نقش اصلی را بازی کنم اما آن زمان سوء تفاهمی بین ما پیش آمد و این همکاری انجام نشد و هنوز حسرتش را دارم. »
او گرچه کمتر تئاتر میبیند، اما از حال و روز این هنر بیخبر هم نیست: «دوست دارم تئاتر دوباره جان بگیرد. مدتهاست از تئاتر ایران چیزی نشنیدهام. دلم میخواهد تئاتر دوباره اوج بگیرد مانند زمان ما. البته میدانم این روزها شرایط اقتصادی بسیار سخت است. وقتی پشتوانه مالی محکمی نداشته باشی، وقتی حتی کرایه رفت و آمد به سالن تئاتر را نداشته باشی، کار کردن خیلی سخت میشود. البته زمان هم ما همین بود. تئاتر نمیتوانست ما را به لحاظ مالی تامین کند. ولی خود تئاتر رونق داشت. ما سی شب اجرا میرفتیم و هر شب سالن پر بود. گاهی در آخرین اجراها تماشاگران به سالن هجوم میآوردند و حتی بعضی اوقات شیشههای سالن شکسته میشد و تماشاگران روی زمین، روی پلهها مینشستند تا نمایش را ببینند. عشق آنها برای دیدن تئاتر و عشق ما برای اجرای آن، کمبود پول را کمرنگ میکرد اما حالا وضعیت سختتر شده، جوانان با عشق به تئاتر میآیند ولی خیلی از آنان پشیمان میشوند.»
جوهری نه تنها در تئاتر بلکه در سینما و تلویزیون هم غیبتی طولانی دارد. او دلیل این دوری را این چنین توضیح میدهد: «آخرین کار سینماییام فیلم «شیش و بش» به کارگردانی آقای گودرزی بود. تقریبا ۱۲ سال است که کار نکردهام. بسیاری از پیشنهادها را دوست نداشتهام و شرایط هم خیلی دلپذیر نیست. وقتی شما در فیلمی بازی میکنید، حتما تعدادی جوان هم در آن حضور دارند. خیلی اوقات میبینیم که جوانان طوری به ما نگاه میکنند که انگار حقشان را خوردهایم یا نگاهشان این گونه است که شما که کارهای خود را کردهاید و بهتر است کنار بکشید. وقتی این نگاه وجود دارد، کار کردن خوشایند نیست. ضمن اینکه تعدادی از جوانانی که وارد بازیگری شدهاند، نه دانش کافی دارند و نه شناخت درستی از این حرفه. مگر میشود بدون هیچ شناخت و تجربهای، بدون هیچ مطالعه و تمرینی وارد کار شد، به همین دلیل ترجیح میدهم در خانه بمانم تا اینکه با افراد ناشناس کار کنم چون حتما آنها هم مرا نمیشناسند. البته که گروه سازنده فیلم «شیش و بش» چنین نبودند و گروه بسیار خوبی بودند ولی وضعیت کلی، معمولا چنین است. »
او که حتی در دوران پیش از کرونا هم در مجامع هنری حضور نداشته است، درباره این موضوع هم میگوید: «واقعیت این است که به خیلی از مراسمها دعوت میشوم ولی جایی نمیروم و بیشتر در خانهام. دخترم میگوید تو آنقدر جایی نمیروی که مردم اصلا یادشان رفته تو هم وجود داری. حالا هم چون مراسم مربوط به تئاتر بود، پذیرفتم که شرکت کنم.»